بخش اول :

كاشي

كاشي :

كلمه كاشي از واژه لاتين tegula مشتق شده از فعل tegere مي‌باشد كه معني پوشاندن يا پوشش‌دادن است لازم به ذكر است كه اين واژه در زبان رومي‌ها به كاشي‌هاي بام اطلاق مي‌شده كاشي را بعنوان قطعاتي مسطح سطحي از سفالينه پخته شده در نظر مي‌گيريم كه در كف‌ها و ديوارهاي ساختمانها استفاده مي‌شود و اغلب بخاطر ايجاد مانعي جهت نفوذ آب به بدنه كاشي و نيز جهت خلق رنگ و نقش متنوع آنها را لعاب مي‌دادند معمولاً به لحاظ جنبه‌هاي عملي و زيباكاري از كاشي استفاده مي‌گردد. يك سطح مفروش به كاشي و سطحي كاملاً‌ بهداشتي نفوذناپذيري در برابر آب و مناسب نظافت خواهد بود. و با وجود اينكه در مقابل آتش مقاوم است ليكن بخوبي گرما را در محيط پخش مي‌نمايد. معمولاً تزئين كاشي‌ها به روشهاي مختلفي انجام مي‌گيرد. گاهي اوقات تصويري واحد گاهي منظره‌اي كامل و زماني نيز نقوش مرموز كه البته ريشه در مسائل آموزشي دارد با باورهاي نمادين ملل طرح اين كاشي‌ها را تشكيل مي‌دهند. گاهي اوقات فقط در مورد زيبائي سطحي كاشي بحث مي‌شود كه البته اين نكته مهم نيز حكايت از اهميت طرح‌ها بافت‌ها، لعاب‌هاي رنگي دارد كه هميشه چشمها را خيره ساخته است. شكلهاي كاشي بسيار متنوع است و اما وجه تشابه تمامي آنها در اين است كه فقط مناسب پوشش سطوح هستند( كه معمولاً صاف و يكدست و گاهي اوقات نيز كوژ دارند) و به همين علت مي‌توان به راحتي آنها را بدون ايجاد خسارت به ساختمان و از سطوح جدا ساخت. اين خصوصيات سبب تمايز كاشي از ديگر پوششهاي سراميكي مانند آجرهاي لعابدار، سفالينه‌هاي بدون لعاب، يا بلوك‌هاي كوچك لعابدار شده‌است. انواع مذكور معمولاً پس از نصب جزء لازم ساختمان به شمار مي‌آيند و به آساني نمي‌توان آنها را انتقال داد اساساً كاشي را جسمي دوبعدي يا دوكاره محسوب مي‌كنند چرا كه تمايز بين اثر ظاهري كاشي و كاربرد آن امري تقريباً محال است.1

يكي از دلائل استفاده از كاشي مسئله محكم‌بودن، مقاوم‌بودن اين ماده در مقابل حوادث طبيعي مانند باد، باران، آفتاب. عناصر شيمياي و كنش‌ها و واكنش‌هاي فيزيكي در ساختمان مي‌باشد. كاشي كه پوششي از لعاب روي آن مي‌نشيند بعد از انجام مراحل پخت به دليل شيشه‌اي بسيار مقاوم سخت و در مقابل جذب آب نفوذ‌ناپذير مي‌باشد. علاوه بر استحكام مناسب اين ماده عوامل ديگري نيز در بكارگيري كاشي مؤثر بوده‌اند از جمله:1- دسترسي آسان به مواد اوليه 2- همآهنگي و هم‌سنخ‌بودن كاشي با آجر
3-‌شرايط جغرافيايي اعم از آب و هوا ومنابع طبيعي و درست 4- تنوع رنگ و انعطاف‌پذيري كاشي.2

-    تنوع رنگها و انعطاف‌پذيري كاشي- همانطور كه ذكر شد آجر و كاشي از قابليت انعطاف‌پذيري عجيبي برخوردارند به نحوي كه مي‌توان كاشي را به ريزترين قطعات ممكن( معرق) و بزرگترين قطعات درآورد. همچنين مي‌توان اين قطعات را در منحني‌ها، طاق‌ها و قوس‌ها مانند تزئينات مقرنس نيز مورد استفاده قرار داد. «عنصر زيباشناختي مهمي كه ايران براي معماري مساجد به ارمغان آورد رنگ‌آميزي بيرون و درون است.» اين رنگ‌آميزي كه با كاشي‌هاي الوان صورت مي‌گيرد علاوه بر زيبايي و جذابيت براي تأثيرگذاري بر بخش‌هايي از معماري مانند محراب، رواق و كتيبه‌ها مؤثر بوده است چنان كه « درك هيل» در كتاب معماري و تزئينات اسلامي مي‌گويد:« تكنيك استفاده از رنگ براي مشخص‌كردن عناصر ساختماني يا ترييني به منظور تأكيد بر برخي قسمتهاي ساختمان يا تزيين به صورت يك ويژگي هميشگي معماري اسلامي باقي‌مانده‌است. استفاده از كاشي‌هاي الوان فضاي معماري اسلامي را دگرگون كرده و هيچ‌گاه در صدد آن نبوده كه ماهيت معماري را تحت تأثير خودش قرار دهد. بلكه بزرگترين قدرت كاشي تزيين الوان، تغيير مشكل يك تركيب كاملاً ساختماني به تركيبي درخشان بود كه در آن توده‌هاي معماري، طرحهاي تزييني و رنگ با يكديگر درآميخت در عين اينكه هر يك اصول و ويژگي خاص خود را دارند. ملاحظه مي‌شود كه استفاده از كاشي‌هاي الوان براي ارتقا معنوي و زيبايي فضاي معماري به كار گرفته‌شده نه براي پوشاندن نقائص و كاستي‌هاي فضاي معماري« اصولاً كاشي‌كاري براي تأكيدگذاري و تجلي بخشي بر اعضاي ساختمان مورد بهره‌برداري قرار مي‌گرفت نه به نيت پوشاندن زير كار يا پنهان‌كردن خرده نقايص بنايي.» بنابراين به هيچ عنوان تزئينات معماري در ستيز با فضاي معماري بر نيامده‌اند بلكه كاشي‌ها در كمال آرامش به بدنه معماري اسلامي تكيه‌‌زده‌اند و فضاي بهشت‌آسا براي آرامش روح و روان ساخته‌اند.1

 

انواع كاشي

از آثار بدست آمده چنين برمي‌آيد كه كاشي‌هايي كه در اندازه‌هاي متفاوت چهارگوش و يا به شكل دايره يا اشكال غيرهندسي كه در كنار كاشي‌هاي كتيبه‌اي به كار رفته‌ست قبل از ق 12 ميلادي ساخته‌نشده و نمونه‌هاي قبلي به صورت فاحشي با كاشي‌هاي كارگاه كاشان- كه شاخص عالي‌ترين و فراوان‌ترين نمونه‌هاست- چه در كيفيت ساخت چه در مهارت نقاشي روي كاشي متفاوتند.2

بعد از به كاربردن كاشي‌هاي مربع شكل كاشي معرق در سطوح داخلي و خارجي بنا كه قابل استفاده بود به كار گرفته‌شد اما در روي گنبدها كه در زمستان در معرق برف و يخبندان قرار مي‌گرفت و در عوامل طبيعي تاب نداشت از آن استفاده نمي‌شد بلكه به جاي آن كاشي‌هايي با ضخامت چند برابر كاشي معمولي استفاده مي‌كردند كه به كاشي نره‌اي نام داشت.[1] كلمة معرق كه براي نوعي كاشي كه استفاده مي‌شود كلمه‌اي عربي‌ست و به معناي دژ- برج و باروري مستحكم و به معناي ديگر معقل از گره‌زدن زانوي شتر حاصل مي‌شود و در كاشيكاري نقوشي كه از تركيب در خانه‌هاي شطرنج به شكل مربع و مربع مستطيل و از پيچش قطعات در جوار يكديگر انجام مي‌شود. حالت گره را تداعي مي‌سازد كه در نتيجه كلمه معقل را بوجود مي‌آورد.[2] كاربرد معقلي در ني‌سازي بنا: 1- در قبال هزينه زياد كاشي معرق بسيار كم هزينه‌ست. 2- با توجه به تهيه معرق و كاشي هفت‌رنگ كه مستلزم وقت زيادست تهيه كاشي معقلي به دقت بسيار كمتر محتاج‌ست و ابعاد اين كاشي بسيار كوچكترست و از قرار گرفتن آجر و كاشي در كنار هم و در قطعات جدول‌بندي به كار معقلي شكل مي‌گيرد 2، 5/2و 4،5 سانتي‌متر.[3]

كاشي معقلي به سبك كمال مطلوب كاشي‌كاري و آجر كاري‌ست و بسيار طرحهاي هندسي به روش معقلي و خط در هم پيچيده به بناها زيبايي چشمگير بخشيده‌اند رسمي‌بندي نوع ديگر كاشي‌كاري‌ست كه در آن گچبري و آجركاري و كاشي‌كاري به طور مركب در تزئين سقف استفاده مي‌شود در بين اينها شيوه مقرنس‌سازي كه در اجراي آن از انواع مصالح ساختمان از جمله كاشي استفاده مي‌شود و به بهترين وجه زينت‌بخش سقف ايوانها و داخل گنبدهاست.1

 

انواع كاشي و يژگيهاي آن:

كاشي‌هاي مورد استفاده در كارهاي ساختماني كه به صورت صنعتي توليد مي‌شوند به دو گروه كاشي‌هاي ديواري و كاشي‌هاي كف كه به آنها اصطلاحاً سراميك مي‌گويند تقسيم مي‌شوند:

الف) كاشي ديواري: اين كاشي‌ها در ابعاد مختلف مانند : 10×10 ، 10×15 ، 15×15 ، 20×15 و در ضخامت‌هاي 4 تا 12 ميلي‌متري متناسب با ابعاد كاشي توليد مي‌شود خاصيت جذب آب كاشي ديواري نبايد بيش از 12 تا 14 درصد باشد و بايد در برابر حرارت و رطوبت و سرما به اندازه كافي مقاومت كند تغييرات ناگهاني دما( 20 تا 100 درجه سانتي‌گراد) را بخوبي تحمل كند بدون آنكه هيچگونه اثر ترك‌ در بدنه يا لعاب آن ظاهر شود. بعلاوه كاشي بايد در برابر مواد شيميايي به اندازه كافي مقاوم باشد و از نظر تركيب و رنگ لعاب هيچگونه تغييري در آن پديد نيايد. كاشي ديواري با توجه به خصوصيات فوق براي زيبائي حفظ بهداشت و جلوگيري از رطوبت در آشپزخانه، حمام.دستشويي و ساير محيط‌هاي بهداشتي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

ب)كاشي كف( سراميك): اين كاشي نيز مانند كاشي ديواري در ابعاد مختلف توليد مي‌شود كه در حال حاضر مهمترين آن1× 1 سانتي‌متر و بيشترين آنها 50×50 سانتي‌متر مي‌باشد. كاشي كف بسته به ابعاد كاشي در ضخامتهاي مختلف از 8 تا 25 ميلي‌متر توليد مي‌شود. خاصيت جذب آب اين كاشي نبايد از 2 درصد بيشتر باشد و بايد در برابر سائيدگي و فشار و ضربه مكانيكي داراي مقاومت زيادي باشد.

كاشي كف به علت دارابودن خواص مذكور و واجد شرايط‌بودن و داشتن امتيازاتي از قبيل رنگ‌ناپذيري، مقاومت در برابر اسيد و قليا و بالاخره پايداري زياد در برابر سرما و گرما براي پوشش كف حمام، آشپزخانه، كشتارگاه‌ها، انبارها و راهروها و سالنهاي عمومي بكار مي‌رود.1

كاشي‌سازي

كاشي‌سازي انواع مختلفي دارد اختلاف عمده‌شان از نظر رنگ و لعاب و نوع مصالح و شرايط حرارت پخت آن مي‌باشد. كاشي از جنس به دو گروه تقسيم مي‌شود: 1- كاشي گلي 2- كاشي جسمي و تفاوت اين دو نوع كاشي در اين است كه كاشي گلي از خاك رس و خاكستر ساخته مي‌شود در حاليكه كاشي جسمي از آسياب سنگ چخماق، سيلس و مقداري گل سرشور مي‌باشد.

- كاشي گلي: با غربال ناخالصي‌شان از بين مي‌رود و به نسبت معين از خاكستر چوب يا كاه مي‌ريزد چرا كه مقداري از چسبندگي گل از بين رفته و كاشي به هنگام تراش راحت كار شود. سپس خاك را درون آبي ريخته مي‌گذارند به مدت طولاني (چند روز) باقي‌بماند تا ذرات خاك بخوبي مرطوب شوند و آماده ورزدادن شود آب اضافي را گرفته و فشار مي‌دهند و بعد از آن اضافه‌ها را توسط سيفي نازك برمي‌دارند و مي‌‌گذارند گل قالب شده كمي خشك شود زيرا اگر لعاب بدان داده‌شود بدليل زيادي آب به هنگام پخت لعاب آن جدا مي‌شود بعد از آن لعاب داده و حرارت مي‌دهند و كاشي گلي تهيه مي‌شود امروزه اين كار توسط ماشين صورت مي‌گيرد و چون خوب ورز نمي‌شوند به هنگام قالب‌گيري تاب برمي‌دارند و دورزير زيادي دارند.

- كاشي جسمي: مصالحي كه در كار كاشي جسمي مورد استفاده قرار مي‌گيرد عبارت است از شيشه، سنگ سيليس يا سنگ چخماق كه مقدار آنها معين و مشخص مي‌باشد چرا كه اگر مقدار كم و زياد شود كاشي مورد استفاده نخواهد بود مثلاً اگر سيليس زياد استفاده شود كاشي بسيار شكننده خواهد بود يا اگر پودر شيشه زياد باشد سخت و محكم مي‌شود ابتدا براي كار، سنگ چخماق را با ماشين خرده كرده سپس آنرا آسياب مي‌كنند و بعد آنرا با آب مخلوط و به صورت دوغاب درمي‌آورند درون ظرفي ريخته و اجازه مي‌دهند ته‌نشين شود سپس آب آنرا خالي كرده و بعد مي‌گذارند خشك شود مجدداً آنرا آسياب مي‌كنند تا پودر نرمتري بدست آيد شيشه را نيز پودر مي‌كنند و به پودر چخماق اضافه مي‌كنند سپس مواد درست شده را داخل قالب ريخته و فشار مي‌دهند. اضافة آنرا با سيمي جدا كرده و مراحل پخت را مي‌گذارنند بعد از لعاب و پخت آماده استفاده مي‌شوند. [4]

اندازه‌هاي كاشي معمولاً براي انواع كارها 2× 15× 15 سانتي‌مترست در صورتيكه اندازه كاشي‌هاي نره‌اي 5×20×5 سانتي‌مترست. ضخامت پشت كاشي نره‌اي را نسبت به لبه لعاب‌دار آن كوچكتر مي‌گيرند كه ديواره كاشي نره‌اي از محل لعاب‌دار به پشت صفحه مايل‌ست و اگر دو كاشي را بغل هم قرار دهيم ملاط گچ يا سيمان به راحتي مي‌تواند فاصله دو كاشي را پركند و به هم بچسباند.[5]

 

مراحل ساخت كاشي

1-   رنگ‌سازي: مواد اوليه لعاب مخلوطي از سرب و قلع ساخته‌مي‌شود.

2- زيررنگي: ابتدا رنگ دلخواه را روي كاشي مي‌ريزند تا تمام سطح كاشي را بپوشاند(سفيد مشكي زرد، حنايي لاجوردي فيروزه‌اي قرمز)داخل كوره مي‌برند تا پخته شود سپس با لعاب سفيد يا رنگ دلخواه رنگ مي‌كنند و به كوره مي‌برند بعد از پخته بيرون مي‌آورند تا اطراف كاشي‌هاي را تراش داده‌شده را بيك اندازه بتراشند و همه روي صفحه‌اي پهلوي هم مي‌چينند و نقش را ترسيم مي‌كنند و دوباره با لعاب به رنگهاي دلخواه نقوش كاشي را مي‌پوشانند و با رسوم به كوره مي‌برند رنگ اول را زيررنگي و رنگ دوم را نقش اصلي گويند.[6]

در لعاب‌دهي مينايي، ابتدا تمام سطح را با رنگ‌هاي زيرلعاب و سپس با لعاب بي‌رنگ پوشش مي‌دادند و در كوره مي‌گذاشتند. در مرحله دوم، نقوش را با لعاب تركيب شده از اكسيد نقره مس، گوگرد، گل اخري به رنگهاي قرمز و زرد نقاشي كرده پس از نگه‌داشتن در سركه، در دماي پايين حدود 700-600 درجه سانتي‌گراد حرارت مي‌دادند. گل اخراي از روي فلز محو و نقوش با درخشندگي ويژه‌اي مانند ورقه‌اي از فلز يا شيشه روي شي باقي‌مي‌ماند.[7]

رنگ‌آميزي: رنگ‌آميزي يكي از مهمترين مراحل كاشي‌كاري‌ست و انتخاب رنگ در موارد مختلف جنبه علمي دارد ولي احساس افراد را نسبت به رنگهاي مختلف نبايد از نظر دور داشت به طور كلي رنگ عبارتست از امواج نوري كه با چشم مي‌بينيم و در مغز تشخيص مي‌دهيم هنگامي كه نور به اجسام رنگي مي‌تابد چشم مي‌تواند رنگها را به طور يكنواخت يا كم‌رنگ و پررنگ ببيند گاهي يكي از رنگها جلوه خاصي پيدا مي‌كنند و چشم آنرا بهتر تشخيص مي‌دهد مثلاً رنگ زرد يا آبي در صفحه بيشتر شده‌است بنابراين ديد چشم و احساس بيننده است كه تركيب رنگ را مشخص مي‌كند در كاشي‌كاري رنگها بايد طوري انتخاب شود كه در نورهاي مختلف روز در آن تغييري حاصل نشود و در مقابل نور زياد يكي از رنگها انعكاس شديد پيدا نكند يا در مقابل نور كم جلوه خود را از دست ندهد.[8]

-    گره‌كشي: كاشي‌هايي كه با طرح و نقشهاي مختلف با اشكال چندضلعي‌هاي هندسي پهلوي يكديگر قرار گرفته و تشكيل نقشهاي كلي را مي‌دهند بنام گره‌كشي معروف‌ست. در كاشي‌كاري نقوش از گره‌كشي و تزئينات و طرحهاي زيبا استفاده مي‌شود كه در گره‌كشي محل حميل‌ها را با آجر مهري پرمي كنند و در بدنة ديگر از كاشي و آجر درهم گره‌سازي پديد آورده‌اند.[9]

 

ابزارهاي مورد استفاده در ساخت كاشي:

1- كاغذبر: استوانه‌اي شكل به قطر تقريبي يك سانتي‌متر سر استوانه شبيه تبر و كمي قوس‌دار و با لبة برنده‌ست و عمود بر كاغذ گرفته مي‌شود.

2- تيشه: فلزي‌ست به طور تقريبيcm20 با ضخامت 3 سانتي‌متر و عرض 4 سانتي‌متر و دو سر آن به شكل تيغه‌اي در آورده‌اند و در وسط آن سوراخي دارد با قطر 5/2 سانتي‌متر و هر چه بر لبه تيشه نزديك شويم تيزتر مي‌شود و انواع آن عبارت‌انداز: تكه‌بري، لب‌زدگي، گل‌بردگي.

3- مقار: منشوري‌ست از فولاد كه به لبة تيزي منتهي مي‌شود و منشور آن 10 تا 20 سانتي‌مترست با عرض 4 تا 15 ميلي‌متر با انتهاي تيز و برنده كه گاهي جاي آن از مثه استفاده مي‌شود.

4- اره: اره‌هاي نوك‌تيز چون آجرهاي پشت كاشي از گل رس تهيه شده‌اند و مخلوطي از مواد ديگر كه در كاشي‌سازي به آنها اشاره شده در بردارند به آساني مي‌توان آنها را با اره بريد همانطور كه گفته‌شد در موقع لب‌زدگي كاشي‌ها با مقار يا مقه داخل گل يا بوته‌ها را سوراخ مي‌كنند و بوسيلة‌ اره‌هاي نوك‌تيز كه بتوان از داخل سوراخها عبور داد اضافه‌هاي آجر اطراف يا داخل كار را مي‌برند انتهاي اره‌هاي مختلف كاشي بري از يك تا پانزده ميلي‌متر پهنا دارد.

5- سوهان: سوهانهايي كه در كاشي‌كاري مورد استفاده قرارمي‌گيرند قطعاتي از آن آبديده يا فولاد به طول 10 تا 20 سانتي‌متر عرض 5 تا 30 ميلي‌متر و ضخامت 4 تا 15 ميلي‌متر هستند و رويشان آجرهاي ريز تا درشت تعبيه شده‌ست با حركت دادن سوهان به طريق سفت و برگشت عاجها قادرند مقداري از شي مورد نظر را با خود بردارند سوهان داراي دستگيره چوبي‌گرد طراحي شده‌ست كه در انتهاي آن قرار گرفته‌ست سوهانها به شكل‌هاي گرد، نيم‌گرد، سه پهلو، چهارگوش، مستطيلي و غيره وجود دارد.

6- كشو:‌ براي تراشيدن حميل يا چفت از انواع كشو استفاده مي‌شود، كشو ابزاري‌ست متشكل از دو قطعه تخته كه از راه طول عمود برهم كوبيده يا چسبانيده شده‌اند. زاويه كشو 90 درجه‌ست در موقع تراشيدن كاشي يكي از لبه‌هاي آنرا با خط‌كشي، صاف مي‌تراشيدند و سپس آنرا داخل زاويه قائمه كشو قرار مي‌دهند و لبه دوم را كه لبه خارجي كشو باشد خط‌كشي مي‌كنند.

7- قلم خط‌كشي: قلم خط‌كشي ايجاد خط مي‌كند و بوسيله قلم نوك تيز از جنس چوب يا عاج و گل افرا انجام مي‌گيرد. گل افرا را با مقداري آب داخل ظرف را مخلوط مي‌كنند و به جاي مركب استفاده مي‌كنند. قلم را داخل گل افرا مي‌زنند و لبه‌هاي قلم را به موازات لبه كشو يا خط‌كش حركت مي‌دهند تا عمل خط‌كشي انجام گيرد. براي تخمير زير كاشي يكپارچه ساختن كاشي‌هاي تراشيده‌شده و نصب آنها روي كار، همه ابزارهاي بنايي مورد نياز هستند از قبيل كمچه، تراز، شيشه، ريسمانكار، شاقول، ماله و غيره.

كوره‌هاي كاشي‌پزي: به شكل استوانه‌اي هستند كه قطر دهانه استوانه از يك متر شروع مي‌شود و گاهي تا دومتر هم مي‌رسد. بالاي اين كوره‌ها به شكل كاسه‌ايي 1 گنبدي پوشيده شده‌اند كه به سوراخي جهت مشاهده داخل كوره منتهي مي‌گردد. روي سوراخ را صفحة فلزي يا گلي مي‌پوشاند آتش را پائين كوره وارد محوطه كوره مي‌شوند و در داخل كوره را پر مي‌كنند. ديواره آن از جنس آجرنسوز يا گل نسوز است.1

 

طرز تهيه و ساخت كاشي

عمده ماده اوليه و مهم كاشي خاك رس معمولي، كائولين و بنتونيت است كه به نسبتهاي معين براي توليد كاشي استفاده مي‌شود و با وجود اينكه درحال حاضر كارخانه‌هاي عظيم كاشي‌سازي در كشور فعاليت مي‌كنند ولي اصول توليد همان است كه درگذشته و در روش سنتي رايج بوده‌است كه شامل مراحل زير است:

الف) مخلوط و آماده كردن مواد اوليه: عمده مواد اوليه مورد استفاده در كاشي‌سازي خاك رس معمولي و كائولين و بنتويت است كه پس از هوادادن خاك رس معمولي لازم است خاك كائولين را كه داراي پلاستيسيته كمتر است با آن مخلوط كرد خاك سفال پس از پختن رنگ كرم يا قهوه‌اي كمرنگ مي‌گيرد كه براي خنثي‌كردن رنگ آن مقدار بسيار جرئي اسيدكرم به گل اضافه مي‌كنند در روشهاي جديد از كائولن استفاده كرده و براي اضافه‌كردن خاصيت الاستيسيته آن مقدار كمي بنتونيت به آن اضافه مي‌كنند. براي تهيه سراميك و كاشيهاي مرغوب و به روش صنعتي مواد را به وسيله ماشين مخلوط مي‌كنند. ولي در كارگاه‌هاي سنتي و كوچك اين عمل با دست انجام

مي‌شود.

قالب‌گيري و شكل‌دادن:  بسته به نوع محصول قالب‌گيري به چندين روش صورت مي‌گيرد روش قديمي خشت‌زني بادست كه در مورد آجر معمولي بكار مي‌رفته‌است. هنوز در مورد قالب‌گيري و ساخت بعضي از ظروف سفالي و يا سراميكي و ساخت آجرهاي صنعتي اعمال مي‌شود. روش ديگر روش چرخ كوره‌اي است كه براي تهيه بعضي از ظروف سفالي هنوز در ايران متداول است. براي تهيه وسايل چيني بهداشتي معمولاً از قالب گچي استفاده مي‌شو ولي براي تهيه كاشي و سراميك( كاشي كف) امروزه متداول‌ترين روش استفاده از دستگاه‌هاي پرس است. در اين روش ابتدا مواد اوليه را به نسبت معين مخلوط كرده و آنها را در آسيابهاي مخصوص با آب مخلوط كرد و دوغاب تهيه مي‌كنند. دوغاب تهيه‌شده توسط دستگاه‌ پاشنده به صورت فواره در داخل سيلو پاشيده مي‌شود و پس از حرارت‌ديدن به صورت پودر خشك با حدود 6 تا 8 درصد رطوبت درمي‌آيد. در دستگاه پرس با قالب و  فشار استاندارد از پودر نرم قالبهاي(خشت) كاشي و سراميك تهيه مي‌شود كه به آنها بيسكويت خام مي‌گويند.

خشك‌كردن، پختن، و لعاب‌دادن كاشي و سراميك: پس از قالب‌گيري و خشك‌كردن عمل پختن كاشي در دماي بالاي 1100 درجه سانتي‌گراد به صورت زير صورت مي‌گيرد:

ابتدا بيسكويت‌هاي خام را كه در روي واگنهايي چيده شده‌اند وارد كورة تونلي كرده و از طرف ديگر كوره خارج مي‌كنند. و سپس آنها را براي لعاب‌زني به خط لعاب هدايت مي‌نمايند. پس از پاشيدن لعاب روي آنها از دستگاه‌هاي چاپ نقش براي چاپ نقش و ساختن كاشي گلدار يا نقشدار استفاده مي‌شود وآنگاه در آخرين مرحله پخت، براي پختن نهايي، مجدداً وارد كوره مي‌كنند. كاشي پخته‌شده پس ازخارج‌شدن از كوره درجه‌بندي و دركارتنهاي مخصوص براي عرضه به بازار بسته‌بندي مي‌شود. 

 

تاريخچه هنر كاشي‌كاري در جهان:

هنر كاشي‌كاري سابقه طولاني داد و قدمت آن به هزاره دوم قبل از ميلاد مي‌رسد كه اول با آجرهاي لعابدار براي استحكام و نماسازي بنا توأم استفاده مي‌شد. ولي رفته‌رفته در آرايش‌هاي ظاهري ساختمان و نماسازي نيز كاربرد يافت.[10]كاشي هميشه در معماري اورپائيان بكار مي‌رفته است. حتي در اولين ساختماهاي آجريي و سنگي بناشده نيز كاشي درواقع بخش مهمي از ميراث واقعي و عيني ما را تشكيل مي دهد. تفاوت در روشهاي ساخت كاشي، تنوع روشهاي بكارگيري و شيوه‌هاي نوين و زيباي تزئين آنها همگي در كنار هم تاريخ زيبا و اسرارآميز از كاشي بدست مي‌دهد.

البته كاشي فقط منحصر به اروپا و امريكا نيست و در اين مقاله مي‌توان به كاشي‌هاي اسلامي در خاورميانه يا كاشي‌هاي هندي و چيني اشاره كرد كه نمونه‌هايي از ميراث غني و باشكوه ديگر كشورها بشمار مي‌آيند البته اين نكته وراي بحث حاضر و گسترده تر از چنين مقاله‌اي كوتاهي است.

كاشي‌هاي موجود در اروپا داراي تنوع و گوناگوني بسياري دركشورهاي اين قاره‌اند. دلايل از‌بين رفتن يا بقاي كاشي بسيارست اما تقريباً هيچ چيزي به اندازه جنگ جهاني اول و دوم مخرب‌تر نبوده‌اند. تغييرات و سليقه‌ها و روشهاي كار و زندگي كه به خود تأثيري بي‌شمار بركاشي داشته و در نهايت به جايگزين كاشي‌هاي قديمي با انواع جديد آن منجر گرديد.

افزايش استفاده از كاغذديواري در قرنهاي 18و 19 نكته‌اي درخود توجه است. مقايسه احياءكنندگان ابنيه باستاني نيز آثاري تأسف‌بار از خود بجاي گذاشته‌اند. در قرن 19 بسياري از كليساهاي كوچك وبزرگ قرون وسطي درواقع طعمه سبكهاي نوين معماري نظير« ويولت ل دوكViollet- Le- Duc درفرانسه يا سرجورج گيلبرت اسكات Sir Gorge Gillbert Scott در بريتانيا متأسفانه طي بازسازي قرن نوزدهم اكثر كاشيهاي قرون وسطي از بين رفتند. د رخلال قرن 20 دليل عمده تهاجم و نابودي احياء و بازسازي سريع شهرها بود و هلند كه بواسطه ساختمانهاي كاشي‌شده‌اش بسيار معروف بود هم‌اكنون به ندرت داراي كاشي‌هاي مربوط به قرن 17 يا حتي 18 مي‌باشد.

در كشورهايي كه شيوه صنعتي‌شدن ساختمان‌سازي و بازسازي شهري به كندي پيش رفته‌است نمونه‌هاي بسياري از كاشي‌هاي اوليه باقيمانده‌اند. قسمتهايي از ايتاليا و جنوب اسپانيا، پرتغال ميراثي از كاشي‌هاي اصيل خود را حفظ كرده‌اند ( بخصوص در عبادتگاه‌ها، كاخها، يا خانه‌هاي اشرافي) اغلب كاشي‌هاي قرن 19 در اوايل قرن 20 را مي‌توان در شمال اروپا و امريكا يافت. اين مسئله و اين رشد سطح آگاهي نسبت به ميراث گرانبهاي كاشي‌هاي اروپايي و امريكا بيشتر به خاطر علايق و گردآورندگان كاشي و نيز گروههاي حفظ تاريخ طبيعي بوده‌است.

پديده جمع‌آوري كاشي به قرن 19 بازمي‌گردد كه هم تأثيري منفي و هم مثبت داشته‌است. جداكردن كاشي از محل نصب در واقع فاصله‌اي بين محيط اصلي و كاربرد آنها قائل است. از طرفي ديگر بسياري از كاشي‌ها با اين روش از خط نابودي فاصله گرفته و هم‌اكنون در كلكسيونهاي عمومي يا خصوصي بسر مي‌برند. چنانچه ساختماني از بين برود تنها آيندگان مي‌توانند از عكسهاي آن استفاده كنند. كاشي‌هاي تزئيني كف مربوط به قرون وسطي در مكانهاي گوناگون بريتانيا مورد استفاده قرار مي‌گرفتند و در كاخ قرون وسطايي« الحمبرا Alhambra » كه متعلق به مغربي‌هاي مسلمان در جنوب اسپانياست. هنوز هم كاشي‌هاي موزائيكي آن دوران به چشم مي‌خورند. در اوايل قرن 19 بكاربردن تكنيك‌هاي نقاشي چندرنگ بر روي كاشي‌ با روكش قلع از ايتاليا به تمام اروپا توسعه يافت و دركاشي‌هاي منقوش و صفحات نقش‌دار باشكوه و مجلل قرون 16 و 17 و اوايل قرن 18 توسط سفالگران اسپانيايي، هلندي ، پرتغالي به اوج خود رسيد. دوره رنسانس يكي از مهمترين دوران مربوط به توليد كاشي در اروپا بود بطوريكه در اين دوره نماي داخلي تمام ديوارها از بالا تا پائين با كاشي‌هاي نقاشي‌شده آراسته مي‌شدند. انعكاس اين توسعه تحت تأثير صنعت كاشي‌ هلندي، حتي در فرانسه و بريتانيا، آلمان، و دانمارك نيز به چشم مي‌خورد.

مجدداً در خلال انقلاب صنعتي توليد عمده كاشي به شمال اروپا تغيير مكان يافت و تغييرات حائز اهميتي در زمينه فنآوري و توليد رخ داد. يكي از مهمترين تكنيكها چاپ طرح برروي كاشي سراميكي بود كه اولين بار در نيمه دوم قرن 18 در« ليورپول Liverpool » توسعه يافت. بريتانيا در خلا قرن 19 جهان را به سوي ماشيني‌شدن، توليد و تزئين كاشي هدايت كرد و توليد انبوه طي نيمه دوم قرن 19 منجر به ارزان‌شدن و قابل دسترس‌شدن بيشتر كاشي گرديد. كاشي به دلايل گوناگون و براي مصارف متعدد در اغلب كليساها، مكانهاي عمومي و خانه‌هاي بريتانيايي بكار مي‌رفت اين پيشرفتها تأثير بارزي بر توليد كاشي در ساير نقاط اروپا داشت و حتي در امريكا براي جوابگويي به تقاضاي دنياي جديد توليد انبوه كاشي نيز عملي گرديد. همچنين طراحان و معماران نيز در اين توسعه صنعتي تآثيرگذار بودند. براي مثال از طراحان بريتانيايي نظير« والتركرين Walter Crean » و « ويليام‌موريس William Morris » و« ويليام مورگان William De Morgan » و معماران اسپانيايي و هلندي مانند« آنتونيو گائودي Antonio Gaudi » و « هندريكو برليج Henndrico Berliage » نام برد.

در قرن حاضر تمايل مفرط نوگرايان به مواد خام، عريان و زشتي نظير شيشه و آهن باعث شد كاربرد وسايل تزئيني نظير كاشي در معماري كنار گذاشته شود. تحولات هنر معماري در بيشتر شهرها طي سالهاي 1960 ،1970 باعث نابودي تعداد زيادي از ساختمانهاي قرن 19 بالطبع مفقودشدن كاشي‌هاي نصب‌شده گرديد.

خوشبختانه با محافظت از بيشتر مكانهاي باستاني و علاقه مجدد معماران پس نوين‌گرا به كاشي‌هاي تزئيني سرعت اين روند مخرب كمتر شده‌است. امروزه علاوه بر اكثر توليدكنندگان كاشي تعداد زيادي از هنرمندان مرد و زن كارگاههاي كوچكي را راه‌اندازي كرده و به توليد كاشي‌هاي تزئيني دستي در انواع جالب ودرخور توجهي همت گماشته‌اند.

 

براي خدا و شاهزادگان زميني

تاريخچه كاشي‌هاي قرون وسطي را مي‌توان طبق دو سنت متفاوت به دو دوره مجزا تقسيم‌بندي كرد: يكي در شمالي‌ترين قسمت اروپا و ديگري در اسپانيا تحت سلطه مغربي‌ها، ساخت كاشي در شمال با ظهور سبك معماري گوتيك مصادف شد. شكوفائي معماري گوتيك نيز به نوبه خود از اواخر قرن 12 تا اوايل قرن 16 بود. در طول اين دوره كاشي‌ها عمدتاً براي فرش‌كردن كليساها، قلعه‌ها و قصرها بكار برده مي‌شدند. چرا كه فقط روحانيون. پادشاهان، و اشراف مي‌توانستند يك چنين كالاي تجملي‌ايي را تهيه كنند. كاشي در كليساها قسمتي از گرايش عموي براي جلوه‌دادن به اين اماكن بود در حاليكه امرا و پادشاهان اين تزئينات را براي راحتي بيشتر در منازل خود و نيز نشانه‌اي از ثروت و قدرتشان در زمين استفاده مي‌كردند. بعد از سقوط امپراطوري روم در قرون وسطي بيشتر بناها از چوب ساخته مي‌شدند. تا اينكه در قرن دهم اقتصاد اروپاي غربي مجدداً‌ احياء شد و ساختمانهاي سنگي( مخصوصاً كليساها) بنا شدند. با اينكه كف ساختمانهاي چوبي اغلب از خاك كوبيده‌شده و محكم ساخته شده‌بودند اما ساختمانهاي سنگي به چيزي با قوام‌تر احتياج داشتند. قبل از اينكه كاشي‌هاي كف بطورگسترده مورد استفاده عموم قرار گيرند مواد ديگري مانند موزائيك، سنگ‌مرمر، سنگهاي معمولي بكار برده‌مي‌شدند.

كفهاي موزائيك‌شده ميراثي از سنتهاي روميان بودند كه از مكعب‌هاي كوچك سنگ يا سنگ‌مرمر ساخته مي‌شدند. اين قطعات كوچك و رنگين مرمر طوري كنار هم چيده مي‌شدند كه سطح هندسي يا تمثيلي بوجود مي‌آوردند. چنين آثاري تا اوايل قرون وسطي و بخصوص تا زمانيكه ستنهاي تزئيني رومي زنده نگهداشته مي‌شد در ديگر قسمتهاي اروپا به چشم مي‌خوردند. كليساي سنت‌پل دوكمپ بنام كاردوسنت پو كه در بارسلونا و به سبك كليساهاي رومي قرن دهم ساخته شده‌است هنوز داراي كف فرشهاي موزائيك سياه و سفيد اصل است. نوع خاص از فنآوري بنام

« كازمتيCosmati» در خلال قرنهاي دوازده و سيزده در ايتاليا رواج يافت. در اين سبك كاشي را به اندازه‌هاي گوناگون و شكلهاي مسطح درمي‌آوردند و از آنها براي خلق استادانه كاشي‌هاي نقش‌دار دركف استفاده مي‌كردند. همچنين كاشي‌ها براي تزئين ديوارها،كليساها، آرامگاهها و تختها بكار گرفته مي‌شدند. كلمة كازامتي از خانواده« كازماز Cosmas » گرفته شده‌است امضاي اين نام برروي آثار متعددي به چشم مي‌خوردند و نمونه بارز آن« دومو Dumo » در« آناگني Anagni » به سال 1231 است. البته اين اثر بسيار قابل توجه به تنها به تزئينات سطحي محدود شده‌است. سنگفرش باشكوهي به روش گازمتي جهت تزئين محوطه جلوي محراب اصلي كليساي« وست‌مينسترWest Minster » از سال 1259 تا 1268 زير نظر هنري سوم، ساخته شد و هنوز نيز باقي است. اين سنگفرش حدود هفت مترمربع وسعت دارد و شامل طرح‌هاي پيچيده هندسي به صورت اشكال مستطيل و دايره اي است. كاشي‌هاي سنگي گونه ديگري از تزئينات مخصوص كف بشمار مي‌آمدند. در« پادوكالاي Pas-De-Clalais » در شمال فرانسه گونه‌اي از سنگ آهك پيدا شده‌بود كه پس از صيقل كاملاً ظاهر هر سنگ مرمر سفيد را به خود مي‌گرفت. كاشي‌هاي مربعي شكل از اين سنگ بريده شده و با طرح‌هاي نقش‌كوب تزئين مي‌شدند. ابتدا سنگ را صيقل مي‌دادند و سپس طرح‌ها روي آن يا كنده‌كاري و يا ساخته مي‌شدند پس از آن فرورفتگي‌ها با نوعي بتونه قهوه‌اي رنگ، قرمز، خاكستري يا مشكي پر مي‌شد. اما اين طريقه بتونه‌كاري دوام چنداني نداشت. اين روش بيشتر مناسب پركردن فرورفتگي‌هاي روي سنگ قبرها بود. نمونه‌هاي بسيار خوبي از اين نوع سنگهاي متعلق به قرن 13 كه طرح‌هاي تمثيلي و هندسي بسيار زيبا را نمايش مي‌دهند در كليساي جامع« نوتردام Cothedral de NoterDome » « سنت‌امر Saint- Omer » و مخصوصاً در كليساهاي كوچك جانبي و كم‌تردد هنوز به چشم مي‌خورند گاهي اوقات اين سنگ‌فرشهاي نقش‌دار به عنوان نسل پيشين كاشيهاي سراميكي نقش‌دار قرون وسطي محسوب مي‌شدند. قديمي‌ترين كاشي‌هاي كف سراميكي، باقيمانده از قرون وسطي طي حفاريهايي در يورك انگلستان« پيتربارو Peter Borough » « سنت آلبانزSt Albans» و« وينچستر Winchester » كشف شده‌اند. اين كاشي‌ها در دوران ساكسون (اواخر قرن دهم و اوايل قرن 11) تزئينات هندسي برجسته‌اي دارند كه به صورت خطوط برآمده با پوششي از لعاب سربي هستند. بيشتر اين كاشي‌ها مفروش به تكه‌هاي نوك‌تيز برآمده‌اي بودند كه چسبيدن ملات را به كاشي‌ها تسهيل مي‌كردند. در پشت تعدادي از آنها رگه‌هايي ديده مي‌شود كه احتمالاً بيانگر كاربرد خاص آنها روي ديواره پله‌ها يا ديوارهاست.

 

شكوه ترسيم‌شده

از جمله حركتهاي بزرگ هنري در ايتاليا طي قرن 15 ميلادي مي‌توان به توليد كاشي كف از نوع سفالينه بدون لعاب اشاره كرد كه با دست نقاشي شده‌بودند گرچه خاستگاه اصلي كاشي‌هاي لعابدار را مربوط به اسپانيا مي‌دانند اما ايتاليا اولين مركز مهم اروپايي در خصوص كاشي‌هاي نقاشي‌شده محسوب مي‌گردد. در آغاز قرن 17 سفالگران مهاجر از شمال ايتاليا تكنيك ساخت سفالينه‌هاي بدون لعاب را براي اولين بار در اسپانيا، فرانسه، و فلاندزر باب كردند. از همين محلها بود كه اين تكنيك‌ جديد به هلند و پرتغال ريشه دواند. طي قرن 17 در كشور مذكور سرآمد صنعت كاشي‌سازي در اورپا شدند. سپس هلندي‌ها گوي رقابت را ربودند و با توليد كاشي‌هاي پرتلألو و باشكوه بازار فروش اين محصول را در سراسر اروپا از آن خود كردند. البته مراكز توليدي كوچكتري نيز طي قرن هجدهم بريتانيا، آلمان، دانمارك فعاليت داشتند كه البته ايده‌آل‌هاي خودر ا از سفالگران هلندي به عاريت گرفته‌بودند. نقاشي رنگي روي لعاب سفيد بالطبع باعث خلق تصويري مي‌گردد كه به چشم خوشايند مي‌آيد. به همين دليل اگر محوطه‌هاي مفروش به كاشي در قصرها، كليساها، و خانه‌هاي اغنيا طي آن دوره با تلألوي رنگي خاصي جلوه مي‌نمودند درواقع كاشي‌ در آن زمان نمادي از قدرت و شكوه و در نتيجه زينت بخش بيشتر اماكن مهم در اروپا بود. شايان ذكر است كه نقاشي روي لعاب سفيد خود بيانگر روحيه خلاق هنرمندان متعلق به دوره رنسانس بشمار مي‌آمد. تمام اطلاعات ما از صنعت سفالگري و لعابكاري قرن 15 و اوايل قرن 16 متعلق به ايتاليا در رساله‌اي به قلم يك سفالگر ايتاليايي به نام« پيكو لپاسو Pico Lpasso » تحت عنوان سه كتاب در خصوص هنر سفالگران به سال 1557 جمع‌آوري شده‌است در اين رساله مسائل مربوط به آماده‌سازي خاك رس، روشهاي شكل‌دادن گلدانها، ابزارها و كوره‌هاي مخصوص پخت سفال، روشهاي تركيب لعاب و رنگدانه‌هاي سراميك مورد بررسي قرار گرفته‌اند البته بايد گفت كه صنعت سفالگري و لعابكاري در ايتاليا ريشه در قرن 12 دارد. طي قرن 13 سفالينه‌هايي به رنگهاي سبز صورتي و قهوه‌اي توليد شدند. اولين نمونه‌هاي سفالينه‌هاي« لعاب قلعي Maiolica » معروف به سفالينه‌هاي اوروتيوپي نيز شهرت داشتند. طي نيمه اول قرن 15 و تحت تأثير صنعت سفالگري والنسيايي سفالگران ايتاليايي از رنگ آبي برروي زمينه سفيد استفاده كردند. گاهي اوقات نيز سايه رنگ ارغواني به آنها اضافه مي‌شد. رنگهاي نارنجي، آبي، سبز، و زرد در اواخر قرن 15 به ديگر رنگها اضافه شد و درنتيجه طرح‌هاي كاملاً رنگارنگ. و  بديع بوجود آمد. تكنيك عاريه‌اي ديگري كه اصلاً اسپانيايي بود در اواخر قرن مورد استفاده قرار گرفت اين فنآوري جديد به« لعاب شفاف و صدفي Luster » شهرت داشت شاهكارهاي هنري كاشي‌كاري اسپانيا را بايد در قصرها و كليساهاي متعددي در« سويلSevill » يافت. قصر پيتر ملقب به ظالم در آلكازار كاخ چارلز پنجم كليساي سانتا آنا در تريانا، عبادتگاه كاسا در پيلاتو و بسياري اماكن ديگر نمونه‌هاي بارز شاهكاريهاي كاشي‌كاري هنرمندان اسپانيايي و بخصوص طراح و كاشي‌كار معروف اسپانياي « فرانسيسكو نيكولوز» هستند.

تأثير كاشي‌كاري ايتاليا در فرانسه نيز به چشم مي‌خورد. در ابتداي قرن 16 سفالينه‌هايي ساخته شدند كه به وضوح نشانگر روشها و طرح‌هاي ايتاليايي هستند كارگاههاي ليون و نوروسپس روئن، ليسيو و ليل طي آن دوره همچنان روبه افزايش بودند. شايد بتوان گفت كه آثار ماسئوآباكوئنس در روئن بين سالهاي 1526 تا 1564 جز اولين آثار درخور توجه و ارزشمند كاشي‌كاري فرانسوي بشمار مي‌‌آيند.

سومين كشور اثر پذير از هنر ايتاليايي فلاندرز بود. آنتورپ در ابتداي قرن 16 مركز فعاليت كاشي‌كاران جديد فلاندرزي و توليد سفالينه‌هاي لعاب‌ خورده بودند. مشهورترين آثار هنري « آنتورپ» متعلق به نام گوئيدو دي‌ساوينو است پس از آنتورپ مركز توليد كاشي‌هاي لعابدار به هلند نقل مكان يافت و براي اولين بار سبك ايتاليايي كاشي‌كاري كف به كاشي‌كاري ديوار تبديل گرديد. البته هنوز دليل چنين تغييري در سبك طراحي و معماري كاملاً روشن و واضح نيست.

فرهنگ كاشي‌كاري در پرتغال با نام مخصوص آن« آزولجو Azulejos » كاملاً جهاني و بسيار ظريف و بديع و غيرقابل قياس در سراسر اروپاست. گرچه كاشي‌كاران پرتغالي ايده‌هاي اصلي خود را از اسپانيايي‌ها، فلاندرز‌يها و هلنديها به عاريت گرفته‌بودند. ولي در نتيجه اول قرن 16 در اكثر كليساها منازل اشراف در پرتغال، كاشي‌هاي لعابدار و رنگارنگ پرتغالي در كنار يكديگر جلوه‌هاي بديع و با شكوهي به وجود آورده‌بودند.

اولين نمونه‌هاي اين نوع كاشي‌كاري بديع پرتغالي طي قرن 16  در آثار« فرانسيسكو دي‌ماتو» در كليساي سيوعيون بنام« كاپلادوسائوروك» به چشم مي‌خورند. بريتانيا، سوئيس، اتريش، آلمان، و دانمارك جزء آخرين كشورهايي بودند كه تحت تأثير كاشي‌كاري ايتالياي و هلندي در اواخر قرن 15 اين سبكهاي هنري را بكار مي‌بستند. شايان ذكر است كه اولين نمونه‌هاي اصلي كاشي‌كاري كه صرفاً متعلق به كشورهاي مذكور بود تنها پس از گذشت حدود يك قرن در آثار تاريخي ذكر نام شده‌اند.

عصر ماشين

اثرات بلندمدت انقلاب صنعتي بر صنعت كاشي‌كاري و كاشي‌سازي بسيار عميق بود. ساخت و پيشرفت ماشينهاي جديد و تكنيك‌هاي نوين ساخت كاشي‌ همانا به معني توليد بيشتر و سريع‌تر محصولات بشمار مي‌آمد و  بالطبع شاهد جايگزيني انسان با ماشين بوديم. در اين راستا بريتانيا از پيشگامان و هربرت منيتون بريتانيايي كه خود توليدكننده كاشي بود از پيشتازان اين صنعت محسوب مي‌شدند. طي نيمه دوم قرن 19 تكنولوژي بريتانيايي سراسر اروپا را جولانگاه خود قرار داده‌بود. صنايع آلماني، بلژيكي، فرانسوي، تحت تأثير بريتانيا محصولات ماشيني را جايگزين فرآورده‌هاي دست‌ساز كردند. در هلند، اسپانيا، و پرتغال نيز ميزان بسيار اندكي از فرآورده‌هاي دست‌ساز كردند. در هلند، پرتغال و اسپانيا نيز ميزان بسيار اندكي از فرآورده‌هاي دست‌ساز هنوز وجود داشت اما ماشين با سرعتي رعب‌آور در حال پيشرفت بود. اولين نشانه‌هاي توليدات صنعتي بجاي مصنوعات دستي در بريتانيا به چشم مي‌خورد جائيكه براي اولين بار كاشي با طرح‌هاي چاپي توليد گرديد. اولين نمونه‌ اين كاشي‌‌ها جزء توليدات چاپچي ليورپول بنام« جان‌سدلر John Sadler » هستند. او كه چاپخانه خود را در خيابان« هرنگيتون HARRINGTON » در ليورپول Liverpool تأسيس كرده بود كه ابتدا كار چاپ سري را روي مصنوعات سراميكي انجام داد. چنين فعاليتها و اشخاصي پس از گذشت چندسال در كشورهاي ديگر اروپايي پا به عرصه حيات گذاشتند.

 

تفوق علم طراحي

پس از روي كارآمدن ماشين و سلطه آن بر صنايع، مشكلات عديده‌اي به وجود آمد كه از آن ميان مي‌توان به مهمترين آنها يعني سازگاري و همسوشدن هنر با صنعت اشاره كرد در آغازين روزهاي به حركت درآمدن چرخ‌هاي انقلاب صنعتي، علم طراحي و طراحان مربوط به صنعت كاشي در غبار برخاسته از چرخ‌هاي انقلاب محور گم شده‌بودند. به همين علت اطلاعات بسيار كمي از طراحان آن دوره شاهد فعاليت برخي از آنها به عنوان طراحان استخدامي در شركتها يا منازل هستيم توليدكنندگان آن دوره بيشتر به سليقه مردم و تنوع‌طلبي آنان كه خود ناشي از كسالتهاي انقلاب صنعتي بود پي‌برده و براي خلق طرحها و نقوشي جديد فعاليت خود را آغاز نمود اين كه خود راهگشاي فعاليت طراحان شده‌بود باعث بروز خلاقيتهاي ذهني آنان گرديد و بيانگر اين واقعيت بود كه انسان تحت هيچ شرايطي به زنجير و اسارت ماشين درنمي‌آيد. در همان دوره گروه جسورتري از طراحان حتي انقلاي صنعتي را به ديد حقارت نگريسته و با توليد كاشي‌هاي تزئيني و نقاشي شدة دست‌ساز جاني دوباره به اين هنر ظريف بخشيدند. در بازاركاشي‌ اين محصولات حتي بر كاشي‌هاي ماشيني نيز برتري جستند. پيامد اين حركت ظهور نسلي جديد از معماران در كل اروپا بود كه كاشي را به عنوان جزء اصلي طراحي و معماري در بناها بكار مي‌بردند. تأثير ماشين بركيفيت طراحي بحثي داغ در سراسر قرن 19 بود. در ابتداي سال 1840 در مقاله‌اي تحت عنوان« هنرهاي زيبا در فلورانس كه در نشريه Quarterly Review » به چاپ رسيد. استاد انجمن سلطنتي و عتيقه‌شناس خبره سرفرانسيس‌ پاگريو(1861-1788 ) طراحي ماشين را مورد تقبيح قرار داد. و از آن با نام« نقشي كاملاً بي‌ارزش و ساده» ياد كرد. نمايشگاه بزرگ سال 1851 عجايب ماشين را در مقابل ديدگان مردم قرار دارد. ليكن تأثير ديگر آن هوشياري و بيداري بينندگان نسبت به محدوديت‌هاي طرحهاي ماشيني نيز بود. برخي معتقدند كه اين نوع طراحي كاملاً بي‌ارزش،ساده، زشت، و غير هنري بود.

بطوركلي دو ديدگاه متفاوت در خصوص طراحي با ماشين وجود دارد. ديدگاه نوين‌تر يا بهتر بگوئيم علمي‌تر، متعلق به مكتب متفكران است كه ماشين را به عنوان تنها راه‌حل اميدبخش براي هر مقوله‌‌اي در آينده مي‌پندارند. در مقابل هنرمندان ماشين را وسيله‌اي قوي و بسيار مخرب مي‌دانند كه در زير چرخ‌هاي آن بالاخره هنر از بين خواهد رفت. در اواسط قرن طراحان متخصص در زمينه ساختمان‌ها نيز نه تنها استفاده از كاشي‌ بلكه توليد آن را نيز تحت تأثير خود قرار دادند.

«William Barges , Halsey Ricardo, Normar Show » در بريتانيا«Gaudi » در اسپانيا

« William Kramhout » « Hendrikus Petrus Berlage » در هلند« Guimard Hector »

« Augusts Perret » در فرانسه و «oHo Wagner » در وين با ديدي بكر و نوآورانه كاشي را در معماري مورد استفاده قرار دادند. تمامي اين هنرمندان بزرگ صنعتي مشترك يعني خلاقيت در كاربرد كاشي به گونه‌اي تزئيني و كاربردي در بناها را داشتند. كاشي‌هاي مورد استفاده آنها از هر دوگونه دست‌ساز و ماشيني بودند. اين افراد كاشي را به عنوان جزئي از معماري به طريقه‌اي كاملاً هنري و كاربردي بكار مي‌برند. به عبارت ديگر تنوع رنگ، اندازه، طرح و نوع كاشي در يك بناي مدرن يا قديمي كاملاً به جا و شگفتي‌ساز بود.

v         دنياي نو

در مقاله‌يا تحت عنوان« هنر كاشي‌سازي و ارتباط آن با معماري» منتشره به سال 1915 نويسنده اثر يعني« J.H.Dull » بيان مي‌دارد كه« زيبائي …. تنها مسئله مشكلها و احجام نيست بلكه گواهي است بر خلاقيت تصويربرداري ذهن از شكل و حجم». اين اصل درواقع زيربناي فلسفه و تعاريف زيبائي و تنوع تمامي كاشي‌هاي تزئيني امريكا‌يي است. از سال 1870 به بعد نسلي از افراد مصمم خلاق و هنرمند كمك شاياني به استحكام صنعت كاشي در امريكا كرده‌اند. البته طي 50 سال نخست اين دوران بايد به تأثير زياد آگاهي‌هاي فني و هنري اروپا بر اين صنعت در امريكا اشاره كرد رشد سريع اين صنعت در امريكا مديون« نمايشگاه صدسالانه بين‌المللي فيلادلفيا به سال 1876» است. در اين نمايشگاه بهترين و شگفت‌آورترين سراميكهاي شرقي و اروپائي به نمايش درآمدند. اين محصولات با تأثيري بسزا بر هنرمندان امريكاي درواقع آنها را ترغيب نمودند تا با خلق آثاري مشابه به رقابت بپردازند. البته اين علاقه طي ده‌سال بعدي به ثمر نشست. در ابتداي سال 1870 كاشي‌هاي امريكايي تحت تأثير بسيار كاشي‌هاي سنتي بريتانيا بودند. بيش از يكصد شركت بريتانيايي بين سالهاي 1870 و 1910 مشغول به كار بودند و بسياري از توليدكنندگان بزرگ به نمايندگي‌هايي نيز در سراسر دنيا داشتند. در دهه 1880 با افزايش بازار تقاضاي كاشي تعداد نمايندگان خارجي دوچندان شد. شركت بريتانيايي Maw Fo Company دركانادا، امريكا، افريقاي جنوبي، نيوزلند. هند، خاور دور داراي نمايندگي بود نمونه‌هاي بارزي از كاشي‌هاي وارداتي بريتانيا را مي‌توان هنوز در آپارتمان‌هاي خيابان گراماسي پارك‌شهر شماره 34 در نيويورك رؤيت كرد.

در سال 1899 نسل جديدي از هنرمندان و طراحان در امريكا نقش عمده‌اي در كاهش تأثير سبكها و الگوهاي اروپايي ايفا كردند. طي سالهاي بعد كاشي‌هاي بسيار با ارزشي توسط آنها خلق شد كه بخودي‌خود نمادي از شكوه، خلاقيت‌ذهني و سبكهاي خاص هنرمندان امريكايي بود. برخي از سراميك‌ كارهاي برجسته امريكايي نظير،Herman Carl, Mary Chea e Parry, Maria Langwarth Nichols, Henry Chapman Mercer در اين گسترش و توسعه نقش كليدي داشتند. اين كاشي‌سازان خبره با الهام‌گرفتن از سبك و تكنيك اروپايي‌ها، شرقي‌ها به خلق سبك و آثار منحصربفرد خود پرداختند. كاشي‌هايي دست‌ساز مذكور از خاك‌رس نرم در بافتي سطحي بعنوان يك لايه ساخته مي‌شدند. اين تكنيك خاص در امريكا سرآغاز توليد نسل جديدي از كاشي‌ها با طراحي‌هاي نمادين و برگرفته از اعتقادات مردم اين سرزمين گرديد. طي سالهاي بعد و با خلق تكنيك لعاب مات امريكايي‌ها نيز نسل جديدي از كاشي‌ها را با اين نوع تكنيك به بازار عرضه كردند.

تصاوير زاغچه‌سياه، كشتي بخار بر فراز سردخانه، تصاوير اشخاص مهم و برجسته در تاريخ امريكا تصاوير سرخ‌پوستان و مهاجران درون مايه‌هاي به تصوير درآمده برروي اين نوع كاشي‌ها بودند استفاده از كاشي‌ در طراحي درون منازل و بناها در امريكا متعلق به سال 1870 و مصادف با كاربرد كاشي بدون لعاب در نماي ساختمان‌ها بود كاشي‌هاي لعابدار رنگي كه در نماها استفاده مي‌شدند تا سال 1900 توليد و كاربرد موفقي نداشتند ليكن در اين سال نسل جديد اين كاشي‌ها به كليساي Madison sq جلوه‌اي خاص و باشكوه تحت عنوان« رنگ و طرح تأثير جادويي آن بر معماري شهر» به سال 1907 گرديد.

هرچند حدود 60 سال از زمان نابودي اكثر شركتهاي كوچك كاشي‌سازي در امريكا مي‌گذرد ليكن تعداد قابل توجهي از كاشي‌هاي آنها هنوز باقي مانده‌اند. بعلاوه علاقه معماران مدرن به رنگ، بافت و سطح كاشي باعث رشد بازار تقاضا در امريكا گرديده‌است. توليدكنندگان كوچك بسياري با محصولاتي كاملاً چشم‌نواز و عالي پا به عرصه حيات گذاشته‌اند. علاقه اكثر مردم به كاشي‌هاي تزئيني دست‌ساز در امريكا تلاش علاقمندان براي حفظ ميراث‌هاي بجامانده، شايد گاهي جهت حفاظت از تاريخ گذشته و تضمين حيات كاشي در آينده باشد.

v           عصر حاضر

توليد انبوه كاشي به سبك« هنرمندان Art Nouveak » آخرين قسمت از داستان توليد كاشي ماشيني و تزئيني بود. پس از جنگ جهاني اول روش ساخت كاشي تاحدي آموزشي وايده‌آل گرديد و شرايط جديد اقتصادي و تقاضاهاي گوناگون مردم عوامل تغيير اين رويه بودند. دوران پس از جنگ زماني شكوفايي« نوگراييModernism » و تأثير آن بر طراحي ومعماري و نيز ظهور« هنر تزئيني مختلط Art Deco » بود. هر دو حركت بر روشهاي طراحي كاشي و نيز موارد مصرف آنها تأثير شگرفي داشتند. پس از جنگ جهاني دوم چاپ به روش صفحه‌بندي روش جديد مهمي در خلق كاشي‌هاي تزئيني گرديد در همين زمان شاهد سوق‌ پيداكردن بسياري از هنرمندان صاحب‌سبك به سوي طراحي كاشي هستيم. روشهاي بسيار پيچيده توليد كاشي در واقع تضمين بر توليد كاشي‌هاي يكدست و يكجور بود از ابتداي سال 1980 علاقه مردم و طراحان به كاشي‌هاي قديمي نيز بيشتر شده‌بود. نمونه بارز اين روند خلق مجدد طرح‌هاي قديمي نظير سبك ويكتوريايي و هنر مدرن است. پيامد اين حركت فعاليت كارگاه‌هاي متعدد كاشي‌سازي و ظهور نسل جديدي از هنرمندان بود با نگاهي كلي به  عصر حاضر مي‌توان آنرا يكي از متناقض‌ترين و متضادترين اعصار در توليد و كاربرد كاشي‌ بحساب آورد.

هرچند تمامي كشورهاي اروپايي درگير جنگ جهاني اول نبودند ليكن تأثير مخرب اين جنگ خانمان‌سوز بر اقتصاد و تجارت كل اروپا بسيار چشمگير و دلخراش بود از آنجائيكه تمامي يا اكثر منازل در اروپا در بيشتر قسمتها از كاشي جهت تزئين بهره مي‌جستند اين ركورد اقتصاد و تجارت خود ضربه‌اي بر ساختار اين صنعت در اروپا بود. روي‌آوردن به كاشي پرسي نمونه‌اي بارز اين تأثير بوده‌است. ديگر زمان عصر توليد انبوه جهت جوابگويي به تقاضاي بسيار مردم بود و اين خود باعث مي‌شد تا توليدات مجدداً صنعتي و ماشيني شوند حتي رنگها سطوح، نقوش، و طرح‌ها به سوي سادگي سوق پيدا مي‌كردند و اين نيز تحت تأثير صنعت مخفي اما قوي بود. در اكثر كشورهاي اروپايي، كاشي‌هاي پيش‌ساخته و ماشيني در طراحي كاشي حرف آحر را مي‌زدند. نقاشي‌هاي هندسي و آبستر«Malevich » و« ماندرين Mandrian » و سبك جديدي نيز به دنبال اين تأثير پا به عرصه حيات گذاشتند.

تأكيد مدرنيستها برخلق سطوح و طرح‌هاي ساده در محصولاتي نظير كاشي، شيشه، سنگ‌مرمر، آجر، بتون كه آنرا سبكي در معماري با طرح‌هاي هندسي ساده مي‌دانستند باعث ايجاد يك سبك « بين‌المللي» گرديد نمونه بارز اين معماري ساختمان« موزه گمينتGemeemte Musem » در هاگ بود كه به سال 1935 ساخته شد طراح اين ساختمان كه در آن سال كاملاً پير شده‌بود توانايي خود را در خلق آثار مدرن به اثبات رساند« كاربردگرايي Founctionalism » محض سبك بين‌المللي توسط يكي ديگر از پديده‌هاي طراحي يا Art Deco تقريباً تعديل گرديد. واژه Art Deco در واقع مشتق از واژه فرانسوي « Artss Decortifs » بود كه خود در عبارتInternationale des Arts Decoratifs etindustriels Modernes به سال 1925 گرفته شده‌است.

اين نمايشگاه بين‌المللي درخصوص هنرهاي تزئيني وصنايع مدرن بود و شايان ذكر است كه غرفه‌هاي طراحي‌شده در اين نمايشگاه خود جلوه‌اي از هنرهاي تزئيني و صنعتي را به نمايش گذاشته بودند. پس از جنگ جهاني دوم سبك مدرنسيم در معماري طي دهه‌هاي 1960 تا 1950 تاحدي شفافتر و  از آن پس به عنوان سبك« زبره‌كاريBrutalism » شناخته شد. اين نوع سبك معماري الگوي كار خود را براساس عقل‌گرايي مجرد و انتزاعي نهاده بود. توليدكنندگان، طراحان و مشتريان از آن زمان تا عصر حاضر نسبت به كاربرد نوآورانه كاشي به عنوان بخش لاينفك در معماري مدرن علاقه بسياري نشان داده‌اند، كاربرد، رنگ، تصويرسازي مجازي و الگو بطور حتم نامحدودند و در پس اين واقعيت تاريخي طولاني از انواع كاشي و هنرمندان متعدد وجود دارد. كاشي به عنوان يك وسيله كاربردي و زيبا به طريق گوناگون معماري را متحول و باشكوه ساخته‌است. علايق مردم و هنرمندان در عصر حاضر حاكي از اين واقعيت است كه همگان به ارزش كاشي پي‌‌برده و آنرا بعنوان ميراث گذشته خود مي‌دانند وهمچنين اين واقعيت را كه هرگونه سبك معماري چه قديمي و چه مدرن بدون حضور و كاربرد كاشي و تقريباً بي‌روح، سرد و مرده است بخوبي درك نموده‌اند چرا كه كاشي محصولي دست ساخته شده از چهار عنصر: آب، هوا، خاك و آتش.

« گرچه خاستگاه اصلي كاشي‌هاي لعابدار را مربــوط به اسپانيـا مي‌دانند اما ايتاليا اولين مركز مهم اروپايي درخصوص كاشي‌هاي نقاشي‌شده محسوب مي‌گردد.»1

 

تاريخچه هنر كاشي‌كاري در ايران

موطن اصلي كاشي ايران است و صنعتگران دوره هخامنش مبتكر و خلاق اين هنر بوده‌اند ولي در زمان اسكندر اين هنر از كشور ايران كوچ كرد و در دوره حكومت هلاكوخان به سبكي نو به ميهن  بازگشت در قرن 6 زمان سلجوقيان كاشي‌كاري بويژه معرق‌كاري به سمت كمان رفت بعد از صفويه كاشي‌كاري ايران سير نزولي طي كرد و در زمان قاجار بعضي از آثار كاشي‌كاري را تعمير كردند اما نوآوري پديدار نشد.[11]

شاخص‌ترين عنصر تزئيني در معماري اسلامي ايران كاشي مطرح‌شده تقريباً از اوايل دوره ايلخاني كمتر جائي از ايران را مي‌توان يافت كه در آن از تزئينات كاشي استفاده نشده‌باشد. بنابراين نقش اين عنصر تزئيني از دو جنبه حائز اهميت است: 
الف) استحكام    ب) زيبايي شناسي اسلامي به مسائلي چون فضاي مثبت و منفي اصل فرهنگي، تجريدي و انتزاعتي بودن، بي‌زماني غيرمادي بودن تناسب و تنوع رنگ، بافت، توازن، آرامش، وحدت، نور، رنگ، ظرافت روحاني، جاودانگي تزئينات توجه خاص دارد.

عليرغم حملات سيل‌‌آساي مغولان و ويرانگري و دگرگوني‌هاي عظيم ناشي از آن ارتقاء كاشي‌هاي موزائيكي با نقشهاي محدود و لعاب فيروزه‌اي به طرحهايي با رنگهاي متفاوت براي پوشش كامل يك سطح از مهمترين ابداعات و اختراعات ايرانيان در فاصله قرون 13-12 ميلادي بوده‌است گرچه اولين موج حملات مغول دردهه 1220 م/620 ه به استانهاي غربي ايران كه با ركود ناگهاني و نزولي كميت و كيفيت توليدات سفالي را موجب شد.[12]

كاشي‌كاري از زمان عباسي از تزئينات مساجد و مدارس، مقابر، اماكن متبرك، و كاخهاي با عظمت دوره‌هاي مختلف بوده. ايرانيان قبل از كاشي بناهاي خود را با نقاشي رنگ و تزئين مي‌كردند كاشي‌كاري از سده 4 و 5 ه كه بكار مي‌رفته نوع قليايي بوده و در داخل و خارج ابنيه تعميم يافت. استفاده از كاشي‌ اول در كتيبه‌ها شروع شد چرا كه بلندترين نقطة ساختمان كتيبة اطراف بام است كه به كمال در معرض ديد قرار دارد. نخستين  كتيبه‌اي كه در نزديكي اصفهان است كه تاريخ ساختمان آن در حدود 500 ه است.

كاشي‌كاري در دوره سلجوقيان تكامل بسيار يافت و زمان صفويه به اوج تكامل خود رسيد. كاشي‌كاري تزئيني گنبد سلطانيه با استفاده از كاشي‌هايي كه قبلاً در ديگر اماكن بكار رفته‌بودند صورت گرفت ليكن از معرق‌كاري چيزي در آن مشهود نيست از اين مي‌توان گفت اين شيوة تزئين برغم پيشرفتي كه در كاشي‌كاري ايران حاصل شده‌بود تا آن زمان براي هنرمندان ناشناخته بود. مراكز كاشي‌گري ايران شهرهاي اصفهان، يزد، كرمان، بودند زمان سلجوقيان به علت گران‌بودن و دقت بسيار در معرق طرح را به روي كاشي انتقال دادند و به قطع مربع درآمد كه كاشي خشت نام گرفت. در سالهاي 720-741 ه به تقليد از ساختمان امامزاده جعفر اصفهان در تزئين بناها از رنگ لاجوردي و فيروزه‌اي استفاده كردند. بطوريكه از رنگهاي لاجوردي، فيروزه‌اي به مقدار زياد، سفيد زرد، و سبز، سياه به مقدار كم و رنگ قرمز، به مقدار بسيار كم استفاده مي‌شوند.1

بطوركلي نقش كاشي‌كاري در ايران بسيار مهم و اساسي بوده‌است. زيرا تقريباً غالب بناهايي كه از شاهكارهاي معماري ايران محسوب مي‌شوند بخش عمده‌ زيبايي، شكوه خود را از كاشي‌كاريهاي زيباي خود دارند كه با همآهنگي رنگها و طرح‌ها در گوشه و كنار بناهاي مساجد و زيارت‌گاهها جاي گرفته‌اند اين كاشي‌كاريها بصورت خشت و معرق كار شد. و يكي از ويژگيهاي تزئينات معماري ايران، كاشي‌كاري است كه در نهايت استادي و تلفيق رنگها با هم در ديواره‌هاي جانبي و ايوان‌ها خودنمايي مي‌كند.2

چكيده مطالب

كاشي فرآورده‌اي است سراميكي كه به علت پخته‌شدن در درجه حرارت كافي به حالت نيمه‌شيشه‌اي درآمده خاصيت جذب آب آن كم و مقاومت آن در برابر ساييدگي و فشار و غيره مكانيكي زياد است. از زماني كه آجرپزان مشاهد كردند كه آجر در گرماي زياد كوره جوش مي‌‌شود لعاب را شناختند و كم‌كم آجر لعاب‌دار ساخته شده. بعد از آن لعابهاي رنگي ساخته شد كه پيرايش هنر كاشي‌كاري را به دنبال داشت. با گذشت زمان، صنعت كاشي‌‌سازي و هنر كاشي‌كاري پيشرفت كرد و كاشيهاي با ضخامت كم ساخته شد ولي چون رنگها پس از جذب لعاب درهم مي‌دويدند نمي‌توانستند بخوبي روي يك كاشي چند رنگ دلخواه را بپزند، از اين رو هر كاشي در يك رنگ ساخته مي‌شد و براي بدست آوردن نقش‌و نگارهاي مختلف كاشي‌كاري معرق رواج پيدا كرد و بعد از آن كاشي هفت‌رنگ ساخته شد و در حال حاضر كاشي‌هاي رنگي و ساده در ابعاد مختلف و به روشي دستي و ماشيني توليد مي‌شود. كاشي‌سازي و كاشي‌كاري نقش ارزنده‌اي در معماري سنتي ايران دارد. شاهكارهاي بي‌مانند و خيره‌كننده اين هنر از دوران تركمانان قره‌قوينلو در مسجد كبود تبزيز وپس از آن در اصفهان مسجد شيخ‌لطف‌الله و مسجد امام و در مشهد مقدس در حرم مطهر حضرت امام و مناطق ديگر ايران زمين به جاي مانده‌است. در زير طرز تهيه خصوصيات و ويژگي‌هاي كاشي و سراميك و كاربرد آن بطور مختصر توضيح داده مي‌شود.

 

 

 

 

 

بخش دوم :

سيمان
سيمان

سيمان يا سمنت واژه‌اي است كه از لغت سمنتوم رومي گرفته شده و قدمت آن به پيش از ميلاد مي‌رسد. مصرف آن در ساختمان پانتئون شهر روم واقع در ايتاليا كه مربوط به سنه 27 قبل از ميلاد است ديده شده. در ساختمان گنبد اين بنا كه 43 متر قطر دارد مخلوطي از خرده سنگ و آهك پخته بكار رفته است. ولي كشف سيمان به شكل امروز مربوط است به يك نفر بناي انگليسي به نام ژوزف اسپدين كه از پختن آهك و خاك رس در حرارت بالا و آسياب كردن آن موفق شد ابتدايي‌ترين نوع سيمان را كشف نموده و آن را در تاريخ 21 اكتبر 1824 بنام خود در انگلستان ثبت نمايد و نام محصول بدست آمده را سيمان پرتلند گذاشت علت اين نامگذاري طوري كه گفته شد سيمان از سمنتوم رومي گرفته شده و پرتلند نام جزيره‌اي است در انگلستان كه رنگ سيمان پس از سخت شدن به رنگ سنگهاي ساحلي اين جزيره در مي‌آيد به همين دليل نام پرتلند را به دنبال سيمان براي آن انتخاب نمودند البته قبل از ژوزف اسپدين اشخاص ديگري در فرانسه و انگلستان از پختن خاك رس و سنگ آهك مصالح مشابهي بدست آوردند ولي هيچكدام كار خود را دنبال نكرده و محصول خود را به ثبت نرسانيدند. بايد توجه نمود كه در بعضي از كتابهاي ايراني كه در دسترس نگارنده بود اشخاص ديگري را به عنوان اولين نفر كه سيمان را به ثبت رسانيد معرفي مي‌نمايند ولي در فرهنگ دهخدا و دايره‌المعارف فارسي تأليف غلام حسين مصاحب، ژوزف اسپدين را به عنوان اولين نفر ذكر مي‌كنند ولي آنچه مسلم است كه سيمان در اوايل قرن نوزدهم در انگلستان به ثبت رسيده و آن را ابتدا براي ساختن فانوس دريائي مورد مصرف قرار دادند.
 
تاريخچة رواج سيمان در ايران

بديهي است منظور از تاريخچة سيمان در ايران يك تحقيق تاريخي نيست كه بدانيم مثلاَ اولين پاكت سيمان در چه تاريخي و يا بوسيلة چه شخصي به ايران وارد شده است بلكه منظور اين است كه نگاه مختصري داشته باشيم به تاريخ سيمان ايران.

اولين كارخانه سيمان با توليد روزانه 100 تن در نزديكي شهرري در تهران احداث و در سال 1312 آغاز به كار كرد و تا سال 1334 به تدريج با افزودن واحدهاي ديگر به اين مجموعه ظرفيت اين كارخانه به 600 تن در روز رسيد ولي به علت شروع عمليات ساختماني و راه‌سازي در ايران اين مقدار سيمان جواب‌گوي نيازهاي كشور نبود و به تدريج در نقاط ديگر مملكت كارخانه‌هاي بزرگ سيمان داير گرديد از جمله سيمان تهران- سيمان شمال- سيمان مشهد- سيمان فارس- سيمان اروميه- سيمان آبيك كه تعداد آنها به حدود بيش از 20 كارخانه مي‌رسد و توليد آن فعلاَ در حدود بيست ميليون تن در سال مي‌باشد كه هنوز جوابگوي مصرف داخلي نبوده و مجبور به واردات سيمان مي‌باشيم.
 
مواد تشكيل دهنده سيمان پرتلند

بايد توجه نمود رايج‌ترين و پرمصرف‌ترين سيمان مورد استفاده در صنعت ساختمان سازي اعم از پل- تونل- راه‌سازي و يا ساختمان و غيره همان سيمان پرتلند است. موادي كه براي پختن سيمان به كوره مي‌رود از دو مادة اصلي تشكيل شده كه تقريباَ شامل تمام مواد مورد نياز سيمان‌پزي مي‌باشد. اين دو ماده عبارت است از: خاك رس و سنگ آهك ولي اگر بخواهيم بطور مجزا مواد تشكيل دهنده سيمان را مطالعه نمائيم آنها عبارتنداز:

1- آهك                                 Cao                     در حدود 60 تا 70%

2- سيليس                             SiO2                     در حدود 20%

3- اكسيد آلومينيوم                  Al2O3                              در حدود 6%         

4- اكسيد آهن                        Fe2O3                    در حدود 4%

5- اكسيد منيزيم                     MgO                    در حدود 3%

6-                            So3,Na2O,K2O                    در حدود 4%

7- مواد ديگر                                                    در حدود 2%
 
روند تهية سيمان

در تمام طول تهيه سيمان از آغاز كار كه تهيه مواد اوليه است تا آخرين مرحله كه بارگيري مي‌باشد دو عمل مورد نظر است كه در تمام مراحل تهيه سيمان مي‌بايد اعمال شود.

اول مخلوط كردن مواد مي‌باشد. از ابتدا سعي بر اين است كه در تمام مراحل تهيه سيمان به هر وسيله‌اي كه ممكن باشد كاري كنند كه مواد مختلف سيمان با يكديگر بهتر مخلوط شده و محصول يكنواختي توليد نمايد حتي عمل مخلوط كردن در سيلوها نيز انجام مي‌شود. دوم آزمايشگاه است در كليه مراحل تهيه سيمان هميشه آزمايشگاه ناظر بر كار تهيه سيمان مي‌باشد تا محصول بدست آمده مطابق مشخصات ارائه شده از طرف كارخانه باشد. در كارخانه‌هاي جديد بطور خودكار مقداري از محصول در مراحل مختلف تهيه مثلاَ از روي قسمت‌هاي مختلف تسمه‌هاي نقاله و يا سيلوهاي ذخيره مواد و يا هم‌زن‌ها و يا كوره‌هاي پيش داغ كن و غيره به آزمايشگاه برده مي‌شود كه اولاَ درصد مواد تشكيل دهندة سيمان كنترل شده و آن را با مشخصات تعيين شده در كارخانه تطبيق نمايند و مواد كم و يا زياد آن را تصحيح كنند، در ثاني پراكندگي مواد مختلف در كل محصول مورد كنترل قرار گيرد تا اگر بعضي از اقلام محصول در نقطه‌اي متمركز شده باشد بوسيله هم‌زن‌هاي مختلف اين تجمع را پراكنده كرده تا حتي‌المقدور محصول يكنواختي بدست آيد. روش كار آزمايشگاه بدين گونه است كه مثلاَ در طول مسير حركت مصالح براي تهيه سيمان در نقاط مختلف تسمه‌هاي نقاله در زمانهاي مساوي به طور خودكار دريچه‌اي باز شده و قسمتي از محصول به داخل جعبه‌اي مي‌ريزد و اين جعبه كه بلافاصله در آن بسته مي‌شود از كانالهايي كه براي همين منظور ساخته شده است بطور خودكار بوسيله فشار هوا و با شيب طبيعي به آزمايشگاه هدايت مي‌شود و به طرق مختلف اين نمونه مورد آزمايش قرار مي‌گيرد و كم و كسري‌ها در هر مرحله اصلاح مي‌شود.

براي تهيه سيمان مراحل مختلف شرح داده شده در زير انجام مي‌شود:

1-  معادن

2-  سنگ شكنها

3-  آسياب كردن مواد

4-  خشك‌كنهاي مقدماتي

5-  پودر كردن مواد اوليه

6-  روش تر

7-  روش خشك

8-  آزمايش نهائي

9-  كوره‌هاي پيش گرم كن

10-سيمان‌پزي

11-كوره‌هاي سيمان‌پزي

12-مراحل مختلف پخت

13-مدت زمان تهيه سيمان

14-كلينكر

15-آسياب كردن كلينكر

16-درشتي‌ دانه‌هاي سيمان
روند تهيه سيمان

معدن سنگ- آسياب فكي- سالن ذخيره مواد- مخلوط كنها- آسياب كردن مواد- حوض تهيه لجن براي تهيه سيمان به روش تر- سيلوهاي نگهداري خوراك كوره- كوره پيش داغ كن- كوره گردنده خفته و تهيه كلينكر- خنك كنها- انبار كلينكر- آسياب كلينكر با 2% سنگ گچ- انبار سيمان- بارگيري
انواع سيمان پرتلند از نظر جنس

سيمان ايران به پيروي از انجمن آمريكائي آزمايش و مصالح ASTM(American Society For Testing And Materials )به پنج گروه اصلي تقسيم شده است كه هر كدام داراي مشخصات مخصوص و همچنين محل مصرف مخصوص هستند، به شرح زير:

1-سيمان پرتلند نوع(1)

مصرف اين گونه سيمان در تمام كارهاي ساختماني مانند پل- تونل- ساختمانهاي بتني و غيره مجاز مي‌باشد سازه‌هاي ساخته شده وسيله اين گونه سيمان نبايد در معرض حملة سولفاتها باشند در نتيجه ساختن اسكله‌ها و پايه پلها كه با آب دريا و يا آبهاي سولفاته در تماس مي‌باشند با سيمان نوع يك مجاز نيست.

2-سيمان پرتلد نوع(2)

سيمان نوع (2) حمله اندك سولفاتها را مي‌تواند تحمل كند در نتيجه براي ساختن كانالهاي فاضلاب و غيره خوب است.

3-سيمان پرتلند نوع(3)

سيمان نوع(3) زودگير مي‌باشد به همين علت در محل‌هائي كه احتياج به قالب‌برداري فوري باشد از اين نوع سيمان مصرف مي‌شود.

 

4-سيمان پرتلند نوع(4)

در بتن‌ريزيهاي انبوه مانند سدها مصرف سيمان پرتلند نوع(4) پيشنهاد مي‌گردد. در مناطق گرم كشور ما مانند مناطق جنوبي خصوصاَ در فصل تابستان كه حرارت محيط زياد است كه حرارت هيدراسيون سيمان ممكن است روي فعل و انفعالات سخت شدن آن اثر بگذارد از اين نوع سيمان بايد استفاده شود.

5-سيمان پرتلند نوع(5)

مصرف اين نوع سيمان در ساختن اسكله‌ها و پايه‌هاي پلها و كارهاي دريائي

پيشنهاد مي‌شود همچنين مصرف اين نوع سيمان در بنادر جنوبي ايران مخصوصاَ چابهار و كنارك كه محيط داراي خورندگي شديد مي‌باشد پيشنهاد مي‌شود.
 
ساير انواع سيمان پرتلند

1-سيمان پرتلند ممتاز

2-سيمان زودگير

3-سيمان ضد سولفات

4-سيمان هوازا

5-سيمانهاي رنگي

6-سيمان چاه كني

7-سيمان روباره

8-سيمان پوزولان

9-سيمان انبساطي

10-سيمان برقي

 

انبار كردن سيمان

براي انبار كردن سيمان بايد حتماَ اولين رديف پاكتهاي سيمان در حدود 10 سانتي‌متر از زمين فاصله داشته باشد براي اين كار مي‌توان كيسه‌هاي سيمان را روي قطعات الواري كه به وسيله چند قطعه آجر يا بلوك سيماني از زمين فاصله دارد قرار داد تا بدين وسيله از سرايت رطوبت زمين به آن جلوگيري شود. همچنين مي‌بايد رديفهاي سيمان چند سانتي‌متر( حداقل 10 سانتي‌متر با ديوار اطراف انبار فاصله داشته باشند و تعداد كيسه‌هاي سيماني كه روي هم قرار مي‌گيرد نبايد از 10 الي 12 كيسه بيشتر باشد زيرا در غير اين صورت كيسه‌هاي پائين‌تر در اثر فشار كيسه‌هاي بالايي كلوخه شده و خاصيت خود را از دست مي‌دهد، سيماني كه بدين طريق انبار مي‌شود حتي تا يك سال بعد از انبار كردن نيز قابل استفاده مي‌باشد و اگر مدت بيشتري انبار شود و يا در اثر رطوبت هوا و فشار در پاكتهاي سيمان كلوخه مشاهده گرديد بهتر است از مصرف آن در قطعات باربر ساختمان مانند ستونها و پلها خودداري گردد و اين نوع سيمان را مي‌بايد به مصرف ملات براي فرش سنگ يا موزائيك برسانند.
 
كوره گردنده خفته

همانطوري كه گفته شد رايج‌ترين و اقتصاديترن نوع كوره براي تهيه سيمان در دنيا كوره گردنده خفته مي‌باشد اين نوع كوره براي اولين بار در سال 1885 وسيله شخصي بنام فردريك رانسوم Fredrick-Ransome در انگلستان به ثبت رسيد اين كوره در حدود 50 سانتي‌متر قطر و در حدود 5 متر طول داشت ولي اولين كوره سيمان‌پزي به شكل امروزه با 25 متر طول و حدود 2متر قطر ده سال بعد يعني در حدود سال 1895 در آمريكا ساخته شد و مورد بهره‌برداري قرار گرفت. ظرفيت اين كوره در حدود 50 تن در روز بود. كوره‌هاي فعلي با 100متر طول و 6متر قطر و ظرفيت10هزار تن در روز مشغول كار هستند.
اجزاي كوره گردنده خفته

1-كوره اصلي

2-رينگ‌ها

3-دنده كوره

4-غلطكها

5-خنك كنها

 

 

 

 

 

 

بخش سوم :

رسها

 ( رس‌ها)
پيدايش و تشكيل رسها

رس‌ها از نظر فيزيكي، ذراتي هستند كه در محدوده قطري كوچكتر از 2 ميكرون قرار دارند كه از آنها رسهاي سيليكاتي معمولاً از كانيهاي اوليه مانند فلدسپاتها، ميكاها آمفيبول و پيروكسين تكامل مي‌يابند. درباره تشكيل آنها عقايد متعددي ابراز شده كه با اندك اختلافي در مطالب زير منتشر كند:

الف: تجزيه و تغيير شكل فيزيكي كانيهاي سيليكاتي لايه‌اي مانند ميكاها فلدسپاتها آمفيبول  وپيروكسين.

ب: تجريه شيميايي كانيهاي اوليه مخصوصاً فلدسپاتها همراه با تركيب و تبلور مجد عنصر نهابي تجزيه( كريستاليزاسيون مجدد)

راجع به الف – سيليكاتهاي متورق با حفظ ساختمان و تركيب اصلي خود تغيير ماهيت مي‌دهند. بدين ترتيب كه از بين طبقات داربست‌ها، يونهاي آزاد شده و جاي خود را به مولكولهاي آب محتوي هيدروژن آزاد (H3O = هيدرونيوم) مي‌دهند مثلاً در مورد موسكوويت كه داربست كريستالي محكمي دارد وضع از اين قرار است:

يونK موجود در فواصل لايه‌ها در اثر تجزيه بعدي جاي خود را به يونهاي H داده و خود بصورت آزاد در محلول خاك وارد مي‌شود ساختمان كرستالي كاني جديد كه همان رس ايليت1 با كاني قبلي يعني موسكوويت شباهت كامل داشته و فقط در بين لايه‌ها جاي پتاس يونهاي هيدروژن مستقر شده‌اند اگر به محيط مزبور كه رسها تازه تشكيل يافته ايليت در آن فراوان‌اند به مقدار كافي نمكهاي محتوي پتاس اضافه شود پتاس مي‌تواند در فواصل لايه‌ها مجدداً وارد شده و تركيب محكمي را بوجود آورد در اين شرايط پتاس ديكر قابل تبادل نبوده و بيشتر حالت تثبيت2 پيدا مي‌كند.

روند تجزيه ارتوكلاس به رس داراي تركيب شيميايي ساده يعني كائولينيت [13] بدين نحو است:



پتاس آزاد شده در اين فعل انفعال تخريب مبين اين موضوع است كه در اثر هوازدگي كاني‌هاي اوليه در محيط‌هاي متفاوت خاك عناصر شيميائي( بسته به تركيب سنگ ما در اوليه) در خاك براي تغذيه گياه آزاد مي‌شوند.

ملاحظه دقيق فرمول شيميائي ساده‌ترين رس‌ها معلوم مي‌سازد كه آنها تركيبات ثانوي سيليكتهاي متورق آبدار آلومينيوم بوده و فرمل كلي آنها را مي‌توان عبارت از  دانست در تركيب شيمياي انواع مختلف رسها نسبت:



متفاوت بوده و بين 2 و 7 متغير است.

در شرايط آب و هوائي مختلف زمين و در ارتباط با زمان تشكيل رسهاي متفاوتبي پديد آمده‌ان چنانكه در شرايط اقليمي استوائي و نيمه استوائي مرطوب در خاكها رسهاي كائولينيتي بيشتر تشكيل مي‌گردد در صورتي كه در شرايط نيمه مرطوب معتدل رسهاي ايليت و مونتمور يلونيت[14] از نظر مقداري غلبه دارند. خاكهاي لسي و همينطور خاكهاي شور تحت تأثير آب زيرزميني اكثراً محتوي ايليت فراواني‌اند ايليت از سنگ مادرهاي داراي واكنش اسيدي بويژه گرانيت و ديوريت نيز بمقدار قابل توجهي در خاكها ايجاد  مي‌شود در حاليكه از تخريب سنگهاي آذرين بازيك مانند بازالت كانيهاي رسي مونتمور يلونيت و ورمي كوليت[15] پديد مي‌آيند.

از طرف ديگر در محيطهاي متنوع تشكيل در اثر جابجائي يونهاي شركت كننده در ساختمان رسها ممكن است رسهاي جديدي تشكيل گردند چنانكه ايليت در آب و هواي گرم و مرطوب با اندك تغييراتي مي‌تواند به مونتموريلونيت و سپس كائولينيت تبديل گردد(55,5 )

راجع به ب- در وضعيت كرستاليزاسيون مجدد ساختمان داربستهاي كريستالي كاني اوليه بكلي متلاشي شده و عمل تخريب تا مرحله تشكيل مولكول و يوتن پيش مي‌رود. در اين ضمن مخصوصاً مقدار اكسيدهاي و هيدروكسيدهاي فلزي Al,Si در محيط افزايش مي‌يابد.

از مولكولهاي مزبور در اثر تبلور سنتري كاني رسي جديدي بوجود مي‌آيد مراحل تشكيل رس از يون‌‌ها فقط در شرايط قليائي و خنثي امكان پذير است زيرا يون Si از سيليكا تها و Al از آلومينات‌ها مي‌توانند همزمان در جوار همديگر بصورت آزاد باشند و تركيب سنتزي انجام دهند. در غير اين صورت به سبب انحلال متفاوت آنها در واكنش‌هاي مختلف مجاورت Al,Si بطور آزاد ممكن نيست . اين ادعا را C.W.correns بامنحني شكل (1) اثبات مي‌كند.

ضمن اعمال سنتر از تركيب مواد مذكور قبلاً كلوئيدهاي ژلي سيليكاتي آلوميينوم با نسبت  كوچكتر ساخته شده و پس از گذشت ساليان متمادي و كهنه شدن كلوئيدهاي مزبور تشكيل داربست هاي كريستالي داده و به كريستالهاي كامل ثانوي تبديل مي گردند .

 

 

 

شكل 1- قابليت انحلال Si و Al و Fe در واكنش‌هاي مختلف

 

 

در اين شرايط با وجود بازهاي فراوان و بالا بودن pH ، رسهاي سه لايه و در واكنش‌هاي پائين تر ، رسهاي دولايه تشكيل مي شوند ( ) .

ضمن فعل و انفعالات مذكور ، اكسيدهاي آلومينيم ( ) و هيدروكسيدهاي آهن ( ) به عنوان كلوئيدهاي قليائي ضعيف ، و اكسيدهاي سيليسيم محلول ( ) يا اسيد سيليسيك ، بعنوان كلوئيدهاي اسيدي ضعيف انجام وظيفه مي نمايند.

مراحل تجزيه مواد به مولكولها و يونها ، سبب افزايش مواد غذائي قابل دسترس گياه در خاك شده ، سنتز آنها برعكس با كم شدن يونهاي معدني توام است . معمولاً در شرايط طبيعي ، اعمال سنتزوكريستاليزاسيون مواد بكندي صورت مي گيرد .

از گروه هاي مختلف كاني هاي ثانوي ، رسهاي سيليكاتي حائز اهميت اند .

در آب و هواي نيمه خشك و مرطوب قسمت اعظم رسها را رسهاي سيليكاتي تشكيل مي‌دهند درصورتيكه شرايط گرم و استوائي مناسب براي تشكيل رس‌هاي هيدوركسيدي هستند. در شرايط اخير به علت وجود امكان تخريب‌هاي شديد و مداوم سيليكاتها درخاك تامرحله مولكولي اكسيدي و هيدروكسيدي و يوني Mg,Fe,Al,Si وغيره تجزيه مي‌شوند ار مواد نهايي تجزه در اثر فعل و انفعالات مخصوص سنتزي و از سنتزيونهاي OH,Ca,Mg,Fe,Si,Al و غيره ممكن است رس‌هاي هيدروكسيدي بوجود آيند.(8 )

 
ساختمان عمومي رسها:

بطوريكه قبلاَ نيز ذكر گرديد رس بذراتي از خاك اطلاق مي‌شود كه با داشتن منشاء معدني قطرهاي كوچكتر از 002/0 ميليمتر داشته باشند. بديهي است كه در اين محدوده درشتي كه از 2 ميكرون شروع و تا به مرحله مولكولي و يوني ختم مي‌شود چه قطر ذرات مختلفي قرار مي‌گيرند بعنوان مثال قطر يوني يك اتم اكسيژن 64/2 آنگستروم1 است.)

رسهاي ثانوي قبل از مجاورت با آب ساختمان بلوري ثابت داشته[16] و پس از جذب آب متسع  و خاصيت كلوئيدي پيدا مي‌كند در اين حال قادرند ساير اجزاء و قطعات موجود در خاك را احاطه كرده و سپس بهم بچسبانند.

عناصر شيميايي تشكيل دهنده رسها كه بصورت رديفهاي منظم توسط همديگر نگهداري و تركيب مي‌شوند مجموعاً داربستهاي كريستالي را بوجود مي‌آورند كه در آنها يونهاي كوچك مانند Al,Si توسط يونهاي درشت OH و O بصورت واحد اندازه‌گيري طول و معادل  ميليمتر است.

واحدهاي ساختماني چهار وجهي [17] احاطه شده‌اند در چهار وجهي‌ها اتمهاي O درزوايا و Si در مراكز قرار گرفته‌ و با ايجاد واحد  چهار بار منفي اضافي دارند كه توسط ارتباط تركيبي با ساير واحدها خنثي مي‌گردند در واحد ساختماني ديگر يعني هشت وجهي‌ها[18] نيز كاتيون Al وگاهي بجاي آن Fe,Mg در مركز يونهاي o و OH در زوايا واقع شده‌اند  و  ارتباط تركيبي دو چهار وجهي با هم بوسيله يك پل اكسيژني بوده و دو هشت وجهي در يك وجه كامل توسط سه اكسيژن با OH از پهلو با هم ارتباط تركيبي دارند يك كاني رسي از اجتماع تركيبي منظم دو نوع واحد ساختماني مذكور تشكيل شده است در انواع مختلف رسها يونهاي ديگري مانند Fe,Mg و غيره بجاي بعضي از آلومينيوم ‌ها و سيليسيم‌ها نشسته‌اند.

در مشاهدات ميكروسكوپ الكتروني و به كمك طيف اشعه‌هاي مختلف و ساير روشهاي تجزيه مشابه در هر ذره اكثر فرمهاي مطبق نامنظم با شش وجهي مطبق دارند سه نوع سطح مشاهده مي‌شود:

1 سطوح خارجي        2- سطوح دروني          3- سطوح كناري

مطابق شكل زير:




 

 

 

 

 

 

 

شكل 2 نمايش سطوح مختلف يك ذره رسي

يك ذره رسي ممكن است چندين لايه چهار وجهي و هشت  وجهي داشته باشند چنانكه در حدود درشتي هر ذره رسي معمولاَ 10 الي 20 لايه تشخيص داده مي‌شوند.

موقع تجزيه رس با اجزاء كوچكتر لبه‌هاي شكسته‌اي ايجاد مي‌شوند( ايجاد سطوح كناري) به اين شكستگي ممكن است بين اتمهاي تركيبي هر واحد ساختماني و يا بين دو واحد ساختماني مختلف باشد در هر دو صورت تعادل ظرفيتي اتم‌هاي كناري لبه‌هاي بهم خورده و مقداري از بارهاي منفي و مثبت يونهاي داربست كريستالي آزاد مي‌مانند مطابق شكل(3).در هر نوع كاني رس واحدهاي ساختماني مختلف رويهم يك لايه كرستالي رس را وجود مي‌آورند اختلاف در ضخامت لايه‌ها و فاصله آنها از همديگر بروش‌هاي مختلف چشمي( ميكروسكوپ  الكتروني)و تجزيه حرارتي و حرارتي1 در مجاورت آب قابل تشخيص است وجه تمايز مناسي براي شناسايي انواع رسها محسوب مي‌شوند.

 

شكل 3 نمايش لبه‌هاي شكسته يك ذره رسي
خواص رسها

بطوريكه قبلاَ نيز مطرح شد اكثر ذرات بلورهاي رسي در محدوده درشتي اجزاء كلوئيدي بوده و از اين نظر تابع قوانين شيمي كلوئيدها هستند در آزمايشگاه  هنگام مجاورت حاك با آب در يك استوانه مدرج آزمايشگاهي و پس از تعليق كليه ذرات در آب بنا به قانون استوكس ابتدا ذرات درشت سنگريزه و شن سيليت به ترتيب ته‌نشين مي‌‌شوند در صورتي كه ذرات ريز رسي مدت زيادي در آب بصورت معلق و بحالت منتشر يعني سول1 كلوئيدي باقي ‌مي‌مانند. پس از افزودن يك ماده الكتورليتي به محيط مانند نمك كلسيم‌دار 2(Ca(No3 و يا اسيدكلريدريك ذرات رسي بصورت توده‌هاي منعقد شده كوچك بتدريج به ته استوانه رسوب مي‌‌‌كنند.

درخاكها نيز ذرات رسي مختلف در كنار هم وجود دارند. پس از تماس با آب بارندگي‌ها و يا آبياري كم و بيش آب جذب نموده و بصورت ذرات اتبساط يافته در فاز مايع خاك پراكند مي‌‌شوند. مجدداَ با تغيير غلبظت محيط يعني تبخير و كم شدن آب، رس‌هاي متورم مزبور ذرات درشت‌تر شن و سيلت و غيره را در برگرفته و در جوار املاح و اسيدهاي آلي محلول در فاز مايع ضمن وقوع انعقاد آنها را به يكديگر مي‌چسبانند. در اين بين بسته به مقدار و كيفيت رسها و مواد معدني و آلي موجود، خاكدانه‌هاي مركب با ندازه‌هاي مختلف فرم داده مي‌شوند.

رسها از يك طرف به علت قدرت جذب آب و خواص هيدروفيلي و از طرف ديگر استعداد جذب و نگهداري كاتيونهاي داراي هيدراتاسيون شديد به تنظيم و حفظ تعادل آب در خاك و جذب آن توسط گياهان كمك مي‌نمايند كه در مناطق خشك و نيمه‌خشك بدين طريق از هدررفتگي آب توسط تبخير سطحي جلوگيري مي‌شود. از اين نظر ارزش واقعي رسها بحدي است كه بدون اغراق مي‌توان اذعان نمود كه در نواحي خشك بدون وجود رس در خاكها عملاً كشاورزي اصولي و اقتصادي امكان‌پذير نمي‌باشد.

ذرات رسي بعلت داشتن سطوح فعال جدبي قادرند كاتيونها و آنيونها را جذب كرده، بصورت مواد غذايي ذخيره و قابل دسترس گياه نگهداري نمايند. اهميت اين عمل مخصوصاَ هنگام استفاده از كودهاي شيميائي بيشتر بروز مي‌كند معمولاَ كاتيونهاي غذايي موجود در كودهاي پس از انحلال در فاز مايع خاك قابل شستشو با آبهاي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شكل (4) - ذرات رسي پراكنده و منعقد شده

 

آبياري و بارندگي بوده و مقداري از آنها به هدر مي‌رود. وجود رسها در زمين بطور موثر از اين بهدر رفتگي جلوگيري مي‌كند. بجز كاتيونهاي قابل جذب و نگهداري در سطوح رسها خود رسها نيز در ساختمان اصلي‌شان محتوي كاتيونهاي غذايي گياه مانند

Mg,Ca,K,Na و حتي عناصر كم مصرف مانند Zn,B,Fe و غيره هستند. با تكامل تدريجي خاكها و تجزيه ذرات رسي اين مواد وارد محلول خاك شده و در دسترس ريشه گياه قرار مي‌گيرند از آنجائيكه انسان با اعمال كشت و زرع خود بويژه كوددهي و آبياري دائم به تغيير شرايط واكنشي (Ph) خاك مبادرت مي‌ورزد درجه و شدت تغيير Ph خاكها بسته بميزان مواد تامپوني كند آنها متفاوت است0 منظور از قدرت تامپوني نيروي جلوگيري كننده از تغيير Ph است و مواد تامپوني موادي هستند كه تغيير Ph محيط را كه در اثر افزودن مواد قليائي يا اسيدي ممكن بود حاصل شود كم و بيش مانع مي‌شوند. دراين رابطه يكي از مواد مهم مانع شونده تغيير واكنش محيط كانيهاي رسي هستند خود رسها ضمن داشتن خواص مزبور تا حدودي به اسيدي شدن گرايش داشته و در فعل و انفعالات رل اسيدي را بازي مي‌كنند اين عمل در خاكهاي مناطق خشك و نيمه خشك هر چند بكندي مي‌تواند در تعديل واكنشهاي قليائي موجود مؤثر باشد.

بطور كلي فعل و انفعالاتي را كه رسها در جوار مواد آلي خاك و هوموس انحام ميدهند مي‌توان جزو عوامل مساعد بشمار آورد زيرا ذرات رسي درتركيب با هوموس مواد متراكم رسي- هوموسي را بوجود مي‌آورندكه اين تركيب آلي – معدتي مانع تجزيه سري مواد آلي شده و از اين نظر درحاصلخيزي خاك اهميت دارد.

با ساير مواد رسها در محيط مركب و غير يكنواخت و در اجتماع با ساير اجزاء درمباحث بعدي مجدداً سروكار خواهيم داشت.  

 
 انواع خاكها در رابطه با نسبت فراكسيونهاي قطر ذرات مختلف:

اكثر خاكها از مخلوط فراكسيون ذرات معدني به قطر متفاوت هستند كه معمولاَ برحسب مقدار ذرات غالب در نسبت كل بنام آن ذرات ناميده مي‌شوند. ولي براي نام‌گذاري دقيق‌تر انواع خاكها بطوريكه در مبحث دانه‌بندي خاك نيز بررسي شد از مثلث‌هاي بافت خاك استفاده مي‌شود.

در اينجا بمنظور مقايسه علمي و آزمايشگاهي يك مثال كامل از نتيجه آزمايشات مكانيكي بافت خاك با روش پيپت(kohn) در سه نمونه از يك پروفيل خاك دشت گرگان ارائه مي‌شود.




جدول – نتيجه آزايشات بافت خاك از يك پروفيل دشت گرگان

 

برحسب محتوي نسبي ذرات سنگريزه شن سيلت و رس خاكها به گروه‌هاي مختلف انواع زبر رده‌بندي مي‌شوند.
خاكهاي سنگلاخي

ذرات غالب در اين خاكها سنگها و سنگريزه‌هاي بزرگتر از 20 ميليمتري است كه در جوار مقادير متفاوتي از ساير ذرات مجموعاَ اين نوع خاكها را بوجود مي‌آورند در صورتيكه ذرات 2 تا 20ميليمتري ذرات غالب باشند خاك‌هاي سنگريزه‌اي ناميده مي‌شوند خاكهاي سنگلاخي ار نطر زراعي اهميت كمتري داشته و فقط براي جنگل و مرتع مورداستفاده است. در شرايطي كه سهم ذرات ريز بيش از 15 درصد باشد مي‌توان در برخي زراعت‌هاي كم توقع نير موردبهره‌برداري قرار داد.

 
خاكهاي شني

حداقل 75 درصد وزن ذرات تشكيل دهنده اين نوع خاكها را ذرات شني در محدودة قطري 05/0-2 ميليمتر تشكيل مي‌دهند ذرات شني اكثر خاكها از نوع سيليسي است كه در اين صورت خاك شني فقير از مواد غذايي بوده و گرايش شديد به اسيدي شدن و خشكي دارد.
منابع :

1– ماهر النقش .  محمود طرح و اجراي نقش كاشي‌كاري ايران .

2– كتاب ماه هنر ويژه گرافيك 37-38 مهر و‌ آبان 80 مقاله تاريخچه و هنر كاشيكاري.

3- خاكشناسي : الباس آذر خسرو

4 –معضي، گلچين، و زهره شيري،حسين كاشي‌كاري ايران

5 – فرآشياني،علي‌اكبر و تقي‌زاده عزت‌الله ، شناخت مواد و مصالح .

6 – كاشي‌كاري ايران، جلد اول، گلچين معقلي حسين‌زمرشيدي .

 

فهرست صفحه
- هنر كاشي‌كاري الف-كاشي ب-انواع كاشي
ج-كاشي‌سازي
د-مراحل كاشي‌سازي
هـ ابزارهاي كاشي‌سازي
- تاريخچه هنر كاشي‌كاري درجهان الف-تاريخچه ب-براي خدا و شاهزادگان ج-شكوه ترسيم‌شده
د- عصر ماشين
هـ تفوق علم طراحي
ن- دنياي نو
و- عصر حاضر
- تاريخچه هنر كاشي‌كاري در ايران چكيده مطالب
 
 
 
 
 
1
4
8
10
12
 
16
20
24
30
31
33
36
41
46
51
 

 




 

 

 

 

با سپاس و قدرداني از زحمات بي‌دريغ استاد گرامي جناب آقاي مهندس بكتاش كه در تمام مراحل كار همراهي‌مان نمودند متشكريم و اميدواريم توانسته باشيم با سعي و تلاش خود از ايشان قدرداني به عمل آوريم.

 
 




 

1 – كتاب ماه هنر ويژه گرافيك 37-38 مهر و‌ آبان 80 مقاله تاريخچه و هنر كاشيكاري ص 125
2 – كتاب ماه هنر ويژه هنرهاي سنتي 45-46 خرداد و تير 81 مقاله نقش تزئينات در معماري ص 68
1 – كتاب ماه هنر ويژه هنرهاي سنتي 46.45 خرداد و تير 81 مقاله نقش تزئينات ص 68
2 – كتاب ماه هنر ويژه هنرهاي سنتي 46.45 مقاله نقش تزئينات ص 72
[1] – طرح و اجراي نقش كاشي‌كاري ايران، جلد2، محمود ماهرانتقش نشده موزه رضا عباسي 1362 ص 15
[2] – طرح و اجراي نقش كاشي‌كاري ايران، جلد1، محمود ماهرانتقش نشده موزه رضا عباسي1362 ص15
[3] – كاشي‌كاري ايران، جلد اول، گلچين معقلي حسين‌زمرشيدي ص 85
1 – ماهرانتقش،محمود، طرح و اجراي نقش كاشي‌كاري ايران، جلد 2، نشر موزه رضا عباسي 1362 ص15
1 – فرآشياني،علي‌اكبر و تقي‌زاده عزت‌الله ، شناخت مواد و مصالح ص 24- 27
[4] – رهبر، معصومه. پروژه هنر كاشيكاري ص 37
[5] همان. ص48
[6] –رهبر، معصومه. پروژه. هنر كاشي‌كاري ص 47
[7] – كتاب ماه هنر ويژه هنرهاي سنتي ص 73
[8] – رهبر، معصومه، پروژه ص53
[9] – ماهرانقش ، محمود، ص13
1 – رهبر، معصومه، پروژه، ص 39-43
[10] –معضي، گلچين، و زهره شيري،حسين كاشي‌كاري ايران
1 – كتاب ماه هنر ويژه گرافيك ص 125
[11] – ماهرالنقش محمود. طرح و اجراي كاشي‌كاري ايران جلد اول ص15
[12] – كتاب ماه هنر، ويژه هنرهاي سنتي ص 68-72
1 –ماهر النقش .  محمود طرح و اجراي نقش كاشي‌كاري ايران ص 9-15
2 –ميردانش، سيدمهدي آشنايي با بناهاي تاريخي ص 148
1 -Illite
2 -Fixation
[13] -Caolinite
[14] –Montmorillonite
[15] -Vermiculite
1 -Angstom
[16] – يك جسم كرستالي در ساختمان خود محتوي اتمهايي است كه در موقع اتصال با ساير اتمها ترتيب و با قاعده دارد. همان اتم مجدداَ بطور مرتب و متناوب تكراراً درتركيب شركت مي‌جويد اين طرز قرارگيري مخصوص اشكال هندسي منظمي را پديد مي‌آروند( بلور) در اجسام بي‌شكل برعكس اتمها در ساختمان همان جسم بطور تصادفي پراكنده تركيب يافته‌اند.
[17] -Tetraeder
[18] –Oktaeder
1 -Hydrothermal
1 -sol