10 کتاب که هر معمار باید بخواند
در سال 2013، وبسایت Building Design Online اقدام به انتشار مجموعهای تحت عنوان �10 کتاب که هر دانشجوی معماری باید بخواند� کرد که در آن، الیس وودمن (Ellis Woodman) و آنا وینستون (Anna Winston) در قالب تکهنوشتههایی، به معرفی 10 کتابی نشستند که به گمانشان، تاثیرگذارترین کتابها در شکلگیری عناصر گفتمان معماری معاصر و سازوکارهای آموزش معماری بودند. هرچند عدم حضور نامهایی همچون اوسوالد متیوز اونگرز (Oswald Mathias Ungers)، پیتر آیزنمن، و کی مایکل هیز (K. Michael Hays) در میان نویسندگان مجموعه انتخابشده به وضوح نمایان است، اما بیشک، انتخابها در غالب موارد، آشکارا دقیق و مجدانه درست است.
1. پیچیدگی و تضاد در معماری / رابرت ونتوری
Complexity and Contradiction in Architecture / Robert Venturi
2. از لاسوگاس بیاموزیم / رابرت ونتوری و دنیس اسکات براون
Learning From Las Vegas / Robert Venturi and Denise Scott Brown
3. معماری شهر / آلدو رُسی
The Architecture of the City / Aldo Rossi
4. شهر کلاژگون / کالین روو و فرد کوتر
Collage City / Colin Rowe and Fred Koetter
5. نیویورک مهذون / رم کولهاس
Delirious New York / Rem Koolhaas
6. اشتیاق تئوریک و استراتژیهای طراحی / رافائل مونئو
Theoretical Anxiety and Design Strategies / Rafael Moneo
7. معماری چیست؟ / پل شفرد
What is Architecture? / Paul Shepheard
8. زندگی خوب / ایناکه آبولُس
The Good Life / Inaki Abalos
9. مطالعاتی بر فرهنگ تکتونیک / کنت فرمپتون
Studies in Tectonic Culture / Kenneth Frampton
10. امکان معماری مطلق / پییر ویتوریو آئورلی
The Possibility of an Absolute Architecture / Pier Vittorio Aureli
با دقت به عناوین کتابها، متوجه میشویم فقط سه تا از آنها ـ پیچیدگی و تضاد در معماری، از لاسوگاس بیاموزیم، اشتیاق تئوریک و استراتژیهای طراحی ـ به فارسی برگردانده شدهاند و نویسندگان برخی دیگر از کتابها، همچون آلدو رُسی، کالین روو، و پییر ویتوریو آئورلی، در ایران تقریبا ناشناختهاند و علیرغم تفاسیر بینهایت زیادی که بر آثار نوشتاری رم کولهاس و رابرت ونتوری (به همراه دنیس اسکات براون) نوشته شده است، همچنان واضعان ادبیات معماری معاصر ایران نتوانستهاند در قالبی صریح و شفاف، رابطه انتقادی و خوانش زیرلایهای از روششناسی، رویکردها و پیآیندهای تئوریک و پرکتیکال کتابهای این دو تئوریسین تاثیرگذار را برای مخاطبشان تبیین کنند. وضعیتی که گویای یک واقعیت است؛ نظریه انتقادی، چه در قالب خوانش انتقادی شمول تاریخی شکلگیری معماری معاصر و چه در قالب رادیکالیسمی پراجکتیو و معطوف به آیندههای ممکن معماری، هنوز نتواسته است با ژنتیک تحلیلی ادبیات معماری معاصر ایران گره بخورد.
