تاریخچه و انواع آجر

آجر یا آجور یا آگور واژه ای است یونانی و به خشت هایی می گفتند كه احكام و فرامین دولتی روی آن نوشته می شد و بوسیله پختن این خشت ها نوشته ها را روی آن پایدار می كردند. به دستی معلوم نیست كه آجر از چه زمانی پیدا شده است ولی می توان آنرا همزمان با پیدایش آتش دانست. بدین طریق كه گل موجود در كنار اجاق های انسان های اولیه پخته شده و سخت تر از كلوخ های همجوار خود میگردیده و با مشاهده آن بشر اولیه قطعه ای از آجر را كشف نمود.
آجر یكی از مصالح ساختمانی است كه با طبع و خوی بشر سازگار بوده و در هر دورانی از تاریخ به نوعی مورد استفاده او واقع شده است. از ابتدا كه بشر زندگی غارنشینی را پشت سر گذاشته است و فكر تهیه سرپناهی در مغز او ایجاد شده تا خود را از گزند عوامل جوی مانند باد و باران و سرما و گرما و هجوم جانوران درنده و گزنده نگاه دارد به تهیه مصالحی افتاد كه اولاً از لحاظ وزنی سبك باشد كه بتواند آن را حمل نماید و درثانی از لحاظ شكل پذیری طوری باشد كه شكل مورد نظر خود را به آن بدهد. ساده ترین تعریفی راكه بخواهیم برای آجر بنماییم آن است كه بگوییم آجر سنگی است مصنوعی كه از پختن خاك رس با استخوان بندی اصلی سنگ بدست می آید و ابعاد و تعداد آن مطابق احتیاچ ما قابل تغییر می باشد. مصرف آجر در ایران سابقه باستانی دارد و از زمان ساسانیان بناهایی بجا مانده كه در آنها آجر مصرف شده است مانند طاق كسری در بیستون و یا كف دالان مسجد جامع اصفهان كه برای فرش آن از آجرهایی استفاده شده است كه در آتشكده های ساخته شده در زمان ساسانیان بكار رفته بود.

ادامه نوشته

تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری دیگر نقاط جهان

در مصر باستان نور دارای اهمیتی ویژه بوده است.بنا به موقعیت سرزمین مصر، شدت نور و در نتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد. فرم های صریح و هندسی که در معماری مصر از آن استفاده می شده است با گوشه های تیز و دقیق در زیر نور شدید اثری خاص داشته. لوکوربوزیه در این ارتباط می گوید: «معماری بازی هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است. چشم های ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم: این سایه و روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند. مکعب، مخروط، کره،استوانه و هرم اولین فرم هایی هستند که نور آن ها را به ما عرضه می کند.تصاویر آن ها ناب، ملموس و صریح هستند.

اما در معماری مصر بازی نور و سایه تنها محدود به فرم های بزرگ اولیه نیست. سطوح این احجام از نقوش برجسته ای پوشیده شده اند که با کمال ظرافت نقش پردازی و بر سنگ تراشیده شده اند و به این ترتیب پدیده سایه – روشن در اینجا در مقیاسی کوچکتر نیز تکرار شده است. برای مصریان وجود ذات خداوند برای بشر غیر قابل دسترس و نامرئی بوده است پس به ناچار بایستی در تاریکی باشد. راه رسیدن به این خداوند که بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود با کمک چنین پدیده های نوری کمی واضح تر می شده است. ژان لوئی دو کانیوالJean-louis do canival  روشنائی مجسمه های معبد خفرن را به این ترتیب توصیف     می کند: «نور از پنجره های کوچک بین دیوار و سقف به داخل و به تک تک مجسمه می تابید و به وسیله سنگهای کف که مرمر سفید صیقلی بودند به ترتیبی منعکس می شد که نوری کاملاً محو و فاقد جهت، فضا را روشن می کرد و ستون ها و دیوارها که از گرانیت سرخ بودند در تاریکی باقی می ماندند». در مورد معابد یونانی هم می توان گفت که بیشتر این معابد مجسمه وار بودند و اثر آن ها می بایستی بیشتر بر فضای پیرامون معبد باشد. تنها وظیفه داخلی معبد نگاهداری  مجسمه های مذهبی بوده است. در بسیاری از معابد یونانی با روشی شبیه به معبد خون با استفاده از یک آب نما که در فاصله بین مجسمه و در ورودی ساخته می شد نورپردازی مجسمه را اصلاح  می کردند. نوری که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس می شد و مجسمه را روشن می ساخت. در فضاهایی که احتیاج به نور بیشتری داشتند، یونانیان از نور سقف استفاده می کردند: بخشی از سقف را با ارتفاع بیشتر ساخته و از فضایی که به این ترتیب به وجود       می آمد برای تاباندن نور به داخل استفاده می کردند. در معماری آغاز مسیحیت و نیز در معماری بیزانس همواره تلاش می شده است هر چه بیشتر به فضای داخلی جنبه روحانی داده شود و فضایی رﺅیایی بیافرینند و روشن است که نورپردازی در این راه نقشی عمده داشته است.

مراحل و ملاحظات طراحی نورپردازی محوطه

. بررسی و شناخت سایت: این بررسی، ملاحظه دقیق وضع موجود محوطه را شامل می شود. این عناصر عبارت است از:
- Soft Cape
- Hards Cape
- Water Features
2. تعیین عملکرد فضا و طبیعت استفاده کنندگان از فضا.
3. توجه به این نکته که نواحی مهم در هنگام روز، الزاماً همان نواحی مهم در هنگام شب نیست.
4. تعیین نقاط کانونی اصلی و فرعی
5. جمع آوری اطلاعات و شناخت دقیق مشخصات سایت و عناصر گیاهی ، مانند:
- شکل کلی، ارتفاع، ابعاد و نوع گیاه
- مشخصه شاخ و برگ (شکل، رنگ، بازتابی نور، بافت، شفافیت، تراکم).
- الگوی شاخه ها (Branching Pattern) باز، بسته، متراکم، بالارونده یا پائین رونده
- وضعیت تنه و پوسته (خاردار، پوسته پوسته، چند رنگ و ...)
- عمق و گسترده ریشه
- میزان رشد ( سرعت و مقدار)
- همیشه سبز یا برگ ریز.
- تغییرات فصلی.
عوامل موثر بر طراحی:
برخی از عوامل که در طراحی نورپردازی محیط بیرونی باید در نظر گرفته شود، عبارتست از:

چشم زدگی (Glare)، مشاهده پذیری (Visibility)، شدت روشنایی (Illuminance)، درخشندگی (Brightness)، روشنایی (Luminance).
چشم زدگی (Clare):
انواع چشم زدگی عبارتند از:
- Disability Glare
- Discomfort Glare
- Nuisance Glare
شدت روشنایی (Illuminance):
شدت روشنایی عبارتست از واحد اندازه گیری شدت شار منتشره بر روی یک سطح که در اغلب مواقع، تنها عامل اندازه گیری در طراحی یا ارزیابی محیط های بیرونی به شمار می رود.
- روشنایی (Luminance) و درخشندگی (Brightness):
این دو اصطلاح، اگر چه مترادف به کار می روند، اما معنای متفاوتی دارند. روشنایی یک منبع یا سطح عبارتست از شدت نور منبع یا سطح از دید ناظر، درخشندگی، عبارتست از دید یا ادراکی ویژه که عمدتاً نتیجه لومینانس یا روشنایی منبع یا سطح است.
روشنایی سطح (Surface Luminance) و روشنایی منبع نور(Source Luminance) عامل مهم در نورپردازی بیرونی محسوب می شوند. روشنایی سطح، به عمق و جاذبه صحنه های نورپردازی بیرونی می افزاید. علاوه برآن برای امنیت و مشاهده پذیری (Visibility) مفید است.


برای کاهش خیرگی (Glare) لازم است روشنایی چراغ در جهت معمول (Typical) دید، به حداقل برسد. زاویه دید معمول بین 45 تا 85 درجه است.
روشنایی چراغ پایه کوتاه (Bollard)، چراغ های محوطه (Landscape Light) و نورافکن ها (Flood Lights) باید کم باشد تا کمتر جلب توجه کند.
چراغ های زاویه باز (High - angle Light) زاویه 80 درجه نسبت به خط عمود، احساس امنیت و مشاهده پذیری را بهبود می بخشد. این نوع نورپردازیی، به دلیل امکان نصب پایه ها با فاصله های زیادتر و تعداد کمتر، از نظر اقتصادی مناسب تر است.
اشکالات طراحی در جانمایی چراغ ها:
ایجاد خیرگی، به خصوص در مورد پایه های کوتاه یا چراغ های پرنور (High Lumen)، حتی چراغ های به اصطلاحFull Cut Off نیز، اگر خوب طراحی نشده باشند، ممکن است روشنایی بیش از حد ایجاد کنند. در موارد مشابه، چراغ های Non Cut Off مناسب تر خواهد بود.
نسبت های روشنایی (Luminance Ratios)
نسبت های روشنایی، عبارتست از حداکثر قابل قبول روشنایی بین ناحیه روشن شده و نواحی مجاور، منظور از نواحی مجاور نواحی است که می توان از آنها، ناحیه نورپردازی شده را دید.
نسبت های روشنایی، نباید از 20 به 1 بیشتر باشد.
تعادل و هماهنگی:
اگر چه به نظر می رسد کاربرد منابع نوری، تنها در ایجاد روشنایی در شب می باشد، ولی در واقع چنین نیست، چرا که اکثر این عناصر، در روز به عنوان یک عنصر شهری قابل رویت بوده و در زیبایی یا آشفتگی محیط نقش مهمی بر عهده دارند. بنابراین علاوه بر رنگ و نوع پراکنش نور، طراحی سایر اجزای منابع روشنایی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. باید در ساخت آنها به زیبایی، هماهنگی با محیط و سایر اجزاء و مبلمان موجود توجه خاصی مبذول داشت.

نورگیرها

شباک
هوای متغیر ایران، آفتاب تند و روشن، باد و باران، توفان و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می کرده که ساختمان علاوه بر در و پنجره، پرده ای یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد.درون ساختمان با روزن ها و پنجره های چوبی یا گچی و پرده محفوظ می شد و بیرون آنرا با شبکه های سفالی یا کاشی می پوشاندند، این شبکه ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف تری از لا به لای آن ایجاد می شود. انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه سبب پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می کرد. ضمناً علی رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رﺅیت بود از بیرون هیچگونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره های مشبک

پنجره معمولاً برای دادن نور، جریان هوا و رﺅیت مناظر بیرون بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است. در مناطقی که نور خورشید شدید است، پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته شود.  پنجره های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می کند، تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می شود.طرح هایی که در ساختن پنجره های مشبک به کار برده می شود اغلب به گونه ای است که نور داخل اتاق را تنظیم می کند. پنجره های مشبک نور شدید خارج را پخش کرده و آن را تعدیل می کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه ی آن را به داخل اتاق عبور می دهند. گاهی برای در و پنجره های مشبک شیشه نیز به کار برده می شود. (به درهای مشبک، در و پنجره گفته می شود). در و پنجره و روزن های مشبک چوبی، سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستان ها باز می شد.

روزن

روزن و پنجره را نمی توان از هم تفکیک کرد. در واقع روزن را می توان یک پنجره کوچک دانست که معمولاً در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار می رفته است. به عبارت دیگر روزن به سوراخهائی اطلاق می گردید که در کلاله و یا شانه طاق ها تعبیه می شده است. روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته می شده و اغلب ثابت بوده است. در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درونگرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه ای دیگر نور کافی برای هشتی تأمین می شد، در بالای در ورودی روزن قرار می دادند.

ارسی

ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا می رود و در محفظه ای که در نظر گرفته شده جای می گیرد. ارسی معمولاً در اشکوب کوشک ها و پیشخان و رواق     ساختمان های سردسیری دیده می شود. نقش شبکه ای ارسی، معمولاً مانند پنجره و روزن های چوبی است.

جامخانه

در کلاله گنبد ها و کلمبه های گرمابه ها و غلامخانه ی رباط ها و رسته ها و بازارها هنوز هم روزن هایی وجود دارد که با چند حلقه سفالین به صورت قبه یا کپه ی برجسته ای درآمده اند. در این قسمت حلقه های سفالین را در کنار هم چیده اند و در زمستان ها جام های گرد شیشه ای مانند ته قرابه در میان حلقه ها کار می گذارند و تابستان ها یک یا کلیه آن ها را بر می دارند، امروزه هم برای روشنایی سرپوشیده هایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و گاهی گرم باشد مناسبترین وسیله است و بر فراز بام گرمابه ها جای خود را حفظ کرده است.

هورنو
به نورگیری بالای سقف گفته می شود. چون در نزدیکیهای تیزه گنبد امکان اجرا به صورت بقیه ی قسمت ها میسر نیست، لذا در نزدیکیهای تیزه، سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق کار نور رسانی را انجام دهد. مثلاً در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.
در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر بناهای عمومی، معماران در قسمت «خورشیدی کاربندی» روزن هایی ایجاد کرده اند که عبور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر می ساخته است و به آن روشندان می گویند. روشندان ها معمولاً به شکل یک کلاه فرنگی بوده و عمود بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می شوند و برخی از آن ها دارای شیشه بوده، بعضی از آن ها زمینه چند ضلعی دارد، مثل روشندان حوضخانه کاخ هشت بهشت اصفهان.
فریز و خوون در ساختمان
خوون یک نقش تزئینی است که با تکه های آجر تراشیده و موزائیک آن را پدید آورده اند، آن گاه روی آن را با خاک و سریشم  رنگ هائی که در آب حل  کرده اند به رنگ های گوناگون رنگرزی می کنند و در پیشانی ساختمان، میانه ستون ها و «فریز در» چیده می شود. برای ورود روشنایی و هوا به اتاق ها لوله های گلچین را سوراخ کرده و نقش هایی پدید آورده و آن لوله ها را در بالای درها و پنجره ها می نشانیدند.
کار بندی و مقرنس
در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنائی فضا از طریق سقف انجام می شود، نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می نماید. کاربندی و مقرنس به غیر از زیبائی برای بهره گیری هر چه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده می شود. بدین ترتیب که موجب   می شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه می دهد، در این صورت در داخل بنا روشنائی یکنواخت و غیرمتمرکزی خواهیم داشت، که حجم بیشتری را در بر می گیرد.

کنترل کننده های نور

رواق: فضایی است مشتمل بر  سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می دهد و در این صورت روشنائی از طریق غیرمستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.

تابش بند: تابش بند یا تاووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی  به عرض ۶ الی ۱۸ سانتی متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود ۵ متر دارد و با کمک گچ و نی آنها را می ساختند. معمولاً در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحاً به آن سرسایه می گفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون فضا را کنترل می کردند.

سایه بان ها: ایجاد سایه بر روی پنجره ها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. سایه بان ها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل، کنترل نور و تهویه طبیعی داشته باشند. کارایی سایه بان ها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آن ها نسبت به پنجره و همچنین شرایط تهویه طبیعی در ساختمان بستگی دارد. سایه بان ها به انواع ثابت، متحرک و همچنین سایه بان های طبیعی مثل درختان تقسیم می شوند.

سرادق: سایه بنا بر سرا که پرده آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می شد و بدین ترتیب مانع تابش بند خورشید به درون سرا می شد.

ساباط: کوچه ای سر پوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سرد سیری به چشم می خورد. در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه ساباط می گذاشتند.

پرده: استفاده از پرده های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره صفویه معمول بوده و همچنین در دوره قاجار نیز از آن استفاده می شد. این پرده ها معمولاً از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک لا و دولا استفاده می شدند و به طور معمول در جلو ایوان ها و یا پنجره ها و ارسی ها نصب می شد. بالا کشیدن این پرده ها توسط قرقره و بند هایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمت های آن ها را یکنواخت جمع می کرده است چون این پرده ها معمولاً ضخیم و سنگین بوده و غیر از این نمی شد آن ها را بالا کشید.

استفاده ی موثر از انرژیهای طبیعی

موثر ترین روش استفاده از نور خورشید تامین روشنایی با نور طبیعی است. حتی بهترین لامپ رشته ای در مقایسه با نور خورشید برای تامین میزان معینی روشناییِ, به میزان بیشتری انرژی الکتریکی برای هر متر مربع نیاز دارد و میزان بیشتری گرما تولید میکند. مشارکت نور طبیعی در تامین روشنایی هر ساختمان باید در عین توجه به مقابله با جذب حرارت نامطلوب صورت پذیرد.

ایده ی بهینه کردن ارتباط میان سایه ونور طبیعی هدایت شده به درون فضای معماری,به اشکال جدید ممکن است,نور شکن های بزرگ پیش ساخته از بتن, که رنتسوپیانه در مجموعه ی منیل در هوستون تگزاس استفاده کرد, نمودی زیبا از این اشکال تازه را به نمایش گذاشت. جالب توجه این است که راه حل مشابه و ظریف تری نیز برای ایجاد تعادل بین نور طبیعی و سایه را طرح آلمانی کوستر با مشارکت اکالوکس ارائه کرده است.

نمونه ی دیگر, مرکز طراحی در لینز استرالیا, کار توماس هرتزوگ است. در این پروژه, از سیستمی استفاده شده است که قابلیت انعکاس و خنثی سازی پخش ((diffusionنور طبیعی را دارد. علاوه بر آن,با همکاری کریستین بارتنباخ, هندسه ی اجزای کوچکmicrogeometry)) در هریک از نور شمنها(baffle)کاهش یافت.
منشورهای کوچک را میتوان برای انعکاس یاتجدید مسیر(redirect)تابش مستقیم آفتاب و ایجاد امکان عبور نور تلطیف شده(diffuse light)به داخل بکار بست.
امروز در روند تکاملی این تکنولوژی, باریکه های منشور شکل از طریق خروج تحت فشار مواد اولیه از قالب (extrdude), در مقایسه با گذشته با قیمت پایین تر تولید میشوند. این منشور ها بصورت قائم یا افقی قابل استفاده اند.
فیلگا,تولید کننده ی شیشه در ژاپن,موفق به تعبیه ی منشور های بسیار ظریف شیشه ای بین دو ورق شیشه شده است. نمونه ی با مقطع دایره ی این محصول برای نمایشگاه های هنری , موزه ها , سالنها و نهایتا فضاهای بزرگ کنفرانس برای دستیابی به نور ثابت در تمام فصول و زمانها و جهات مناسب است. نمونه با مقطع مثلث نیز, برای ساختمانها, ادارات و فضاهای مسکونی مناسب است. این نمونه میتواند در زمستان نور را جذب و در تابستان آنرا منعکس کند.

نور سر چشمه ی وجود همه ی هستی است. با روشن کردن سطح اجسام، نور به آنها پیرامون و یک محیط مرئی را اهدا میکند. و جمع شدن سایه در پشت آنها به اجسام عمق میدهد. اجسام تنها در مرزهای روشنایی و تاریکی است که معنی پیدا میکنند, و شکل خود را بدست آورده و نشان میدهند, روابط داخلیشان کشف میشود، و مانند حلقه های زنجیر تا بیکران بهم متصل میشوند. نور به اجسام, استقلال و خود مختاری میبخشد و همزمان, وابستگی های آنها را محدود میکند. ما حتی میتوانیم اینطور بیان کنیم که نور به هر شیء در محیط اطراف خود آنقدر ترفیع میدهد که آن شیء کاملا مشخص شده و با سایر اشیاء فرق میکند. نور این خالق وابستگیها و ارتباطاتی که جهان را شکل میدهند, در حالیکه خود نیز سرچشمهء همهء موجودات است به هیچ وجه یک منبع ثابت و غیر منقول نیست. نور بیشتر دارای حرکت ارتعاشی است و در کنار تغییر دایمیش پیوسته جهان را تحت تاثیرخود قرار میدهد.
معماری که تمام تلاش آن این است که نور پراکنده را تکه تکه کند, حضورش را در یک مکان ثابت حفظ و نگهداری کند و در عصر ها و دوران ها جستجو کرده,تا نور را با تمام خاصیت حیات بخشش به دقت در دام خود اسیر کند-نور در هر لحظه شکل جدیدی به موجودات میدهد و مناسبات مشترک جدیدی برای اشیا بوجود می آورد, و معماری نوررا بصورت مختصر و صریح ترین حالت آن متمرکز میکند. خلق یک فضای معماری به عبارت ساده متمرکز کردن و تصفیه ارزی نوراست.
ارتباط بین معماری و نور چندان در اذهان شکل نمیگیرند اینکه انها در لایه تجربیات ذهنی شکل گرفته و سپس زندگی مادی را رقم میزنند. تجربیات از معماری ژاپنی میگوید برای مثال چایخانه جاییکه در آن فضا بسادگی بوسیله ی صفحات کاغذی مانند تقسیم شده, و در یک قالب چوبی ظریف امتداد داده شده است. هنگامیکه از بین تقسیمات آن عبور میکنی نور به آرامی در فضای داخلی پخش میشود, تا به تاریکی بیامیزد, و فضایی را بوجود بیاورد که در آن تنها درجه ای از نور تکرنگ وجود دارد. معماری ژاپنی فعلا تلاش کرده است تا بوسیله ی تکنو لوزی حساسش؛ نور را به اجزای اصلیش تبدیل کرده و به عبارتی آنرا بشکند. تغییرات ظریفی که معماری ژاپنی در تراز های مختلف این انرژی مرتعش کسب میکند فضا را به شکلی غیر قابل درک زنده مینماید.
در معماری عربی یک بار از دیوار های ساخته شده از سنگهای بزرگ برای جدا کردن فضای داخل از خارج استفاده کردند., پنجره هایی در این دیواره های ضخیم(که انگار ساخته شده بودند تا مانعی برای دنیای بیرون باشند) کار گذاشته شده بودند, کوچک بودند و طرح و ساخت ساده ای داشتند. ,این پنجره ها تقریبا بیش از آنکه به نور اجازه ی دخول به داخل را بدهند, با برق زیادی میدرخشیدند, انگار که آنها تجسمی از نور بودند. شاید آنها,نشانگر این میل اساسی و دیرینه ی انسان بودند , بوجود آوردن تاریکی برای ظهور نور. هنگامیکه, یک ستون درخشنده نور در سکوت عمیق تاریکی نفوذ میکند، مانند حضور یک وجوذ باب و بلند مرتبه است. آن پنجره ها نه تنها برای سرگرمی بصری ساخته نشده بودند، بلکه عاملی برای نفوذ بی واسطه ی نور بودند. و نوری که به فضای داخلی معماری نفوذ میکرد فضایی دارای ساخته ای راسخ، استوار و سنگین را بوجود می آورد. این باز شو های ساده حرکت نور را به ظرافت می ربود. فضا- مانند یک مجسمهء در حال ساخت به وسیله ی خطی از نور در تاریکی رخنه میکرد تراشیده میشد، و ظا هر آن با گذشت هر لحظه بطور متوالی تغییر میکرد.

در دوران مدرنیسم ، معماری ، پنجره ها را از محدودیت سازه ای جدا کرده و به آنها این اجازه را داده است که آزادانه در هر اندازه ای ساخته شوند. اما در عوض اینکه نتیجه ی آن در آزادی آن در معماری دیده شود، خاصیت حیاطی نور بیهوده بکار انداخته شده و به عبارتی گم شده است. معماری مدرن دنیایی بی نهایت شفاف را بوجود آورده است- دنیایی ازنور و تنها نور ، نور بجای همه چیز دیگر و خالی از تاریکی ، این دنیای سراسر نور ، معنای مرگ فضا را میدهد، همانگونه که تاریکی مطلق اینگونه است.
برای انسان نخستین نور بعنوان وسیله ای برای محاسبه ی زمان محسوب میشد. اشعه های پر انرژی نور که از فاصله دور خورشید به زمین منعکس میشوند- نوری که از نظر جهت، زاویه و شدت تغییر میکند و این تغییرات به مکان فصل و زمان بستگی دارد- به احساس و درک انسان اولیه از امکان شکل اساسی میدهد. این نور که بوسیله ی بازشوهایی به داخل فضاهای ساخته شده ی او کشیده میشد، این امکان را به انسانی که داخل آن سکونت داشت میداد که وجودش را در ارتباط با محیط اطراف درک کند و بفهمد.
از زمان قرون وسطی تا مدرنیسم- هم در معماری ژاپنی و هم در معماری غربی – نور احتیاج به کنترل هوشیارانه ای در قبال پاسخ به قیود مختلف و شایان توجه داشت. به همین دلیل انسان در بدو ورود به دنیای معماری از ارتباطاتی که انسان و طبیعت را مقید میکرد آگاه میشد.
امروزه پیشرفت فنی و تکنولوژیکی نور پردازی معمارانه را به سهولت و بی هیچ سختی و البته خالی از هر گونه احساس ممکن ساخته است. بعلاوه بوسیله نور پردازی مصنوعی، انسان حتی از ارتباطش با طبیعت نیز دور میماند و این رابطه را از دست میدهد.
به همین دلیل بسیار عمیق به نقش نور طبیعی نظر می افکنیم،نوری که میتواند- در هر نقطه از محیط ساخته شده ی ما – بوسیله ی مجاورت بیواسطه و شایان توجهی از زمان و مکان ما صحبت کند.
بواسطه ی تحقیقات دقیق و توجهات عمیق،نور را به فضای داخلی معماری هدایت میکنیم بطوریکه آن نور فضا را بوسیله ی عمق مشخص و تعریف کندو فضاهایی بسیار مهیج و تحریک کننده بوجود آورد.
نور به تنهایی نمیتواند نور باشد. حتما باید برای نور تاریکی هم وجود داشته باسد تا نور موجودیت خویش را بوجود آورد.درخشان و با جلال و قدرت،تاریکی،که درخشندگی نور را بر می افروزد و قدرت نور را آشکار میکند،ذاتا قسمتی از نور است. تا کنون عظمت و عمق تاریکی از محدوده ی توجهات ما نا پدید بوده است، و این اختلاف جزیی که نور و تاریکی ایجاد میکنند . همنوایی ذهنیشان همگی تقریبا خاموش شده اند.

تندیس گری نور بوسیلهء شیشه

کاربرد شیشه معماری این قرن را بیش از هر ماده ی دیگری تحت تاثیر قرار داده است. اگر چه کاربرد این ماده ی ساختمانی در دهه های 50 و 60 باعث بروز مشکلاتی شد، هنوز هم شیشه یکی از مصالح تضمین شده با کارایی خیلی خوب در معماری خورشیدی است
جیمز کار پنتر،معمار و طراح شیشه ونور نیویورک، از شیشه دیاکرومیک برای ایجاد تاثیرات نوری استفاده کرده است. در مدلی که او برای کار در کلیساپیشنهاد داده است، بیننده به محض مواجهه با اشکال هندسی ناشی از نور ، به اهمیت این ایده و حضور آن به عنوان یک هدف از ابتدای شکل گیری طرح پی می برد. از آنجا که این برخورد الزاما به بهینه سازی در مصرف برق نمی انجامد، واضح است که جستجوی روشهای جدید برای مطلوب کردن کاربرد شیشه بعنوان یک ماده ی ساختمانی مورد نیاز است
استفاده از پوششهای هولو گرافیک روی شیشه برای تجدید مسیر نور آفتاب، به وسیله ی دو پروفسور اهل کلن در نمایشگاه باغ آرایی شهر اشتوتگارت اجرا شد
شیشهء الکتروکرومیک،دستاورد جالبی است که از طریق افزودن خواص متحرک به یک مادهء ثابت به دست آمده است. شیشه ی الکترو کرومیک، با استفاده از جریان الکتریکی به مدت چند ثانیه میتواند به یک سطح کدر تغییر یابد.
ایده ی دیوار چند لایه ی تمام متحرک را، که مثل آفتاب پرست قادر به واکنش نسبت به محیط باشد، مایک دیویس از شرکت ریچارد راجرز دنبال کرد مایک دیویس یک شخصیت پیشرو در کشف زمینه های جدید در تکنولوژی شیشه محسوب میشود.
از فعالیتهای او میتوان به مطالعات متنوع در زمینهء اولین نمونه های جداره های درخشان چند پوسته(multi-skin glazing)برای پیکینگتن براس و پروژه تحقیقی موسوم به پروژهء 218 اشاره کرد.
دیوار مجوف وقابل تهویهء(ventilated cavity wall)جداره ی خارجی ساختمان لویدز لندن، در عین کارایی حرارتی بالا ، نور طبیعی تلطیف شده را به شکل بهینه در اختیار فضاهای داخلی قرار میدهد.
یکی از زمینه های مناسب برای مطالعه و تحقیق، بررسی امکان کاربرد گازها، مایعات و حتی اجسام یا مواد ارگانیک است که میتوان آنها را بین دو جداره ی شیشه یا بنحوی که به خود شیشه شکل دهند، استفاده کرد. به صورتی که در جامهای شیشه در ساختمان لویدز لندن به کار رفته است.

نقش هشتی در نور رسانی به بنا

بعد از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون می بایست نور شکسته شود، تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی از نظر وارد شونده نداشته باشد. یکی از عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور، هشتی های ورودی هستند که گرد و یا چند ضلعی ساخته می شدند. در بالای هشتی معمولاً نورگیری وجود دارد که نور متمرکز ملایمی را در ساعات مختلف روز به داخل انتقال می دهد، به کار بردن این شیوه برای تنظیم و متعادل کردن نور و حرارت از ویژگیهای معماری سنتی، به ویژه در حاشیه کویر است.

انواع طاق ها، قوس ها و فیلپوش ها نیز در چگونگی نورگیری در داخل بنا سهم به سزایی دارند. وجود فیلپوش منجر به ایجاد سه منطقه متمایز ساختمانی در قسمت گنبد ها شده است. منطقه سوم همان گنبد اصلی است که گاهی در محورهای آن پنجره های کوچکی باز می شد و به نورگیری بنا کمک می کرد. ابداع شیوه طاق و تویزه باعث شد تا بار سقف مستقیماً بر روی جرزها عمل کند و دیوارها و طاق ها سبک شده و آن ها را شکافته و پنجره در آن قرار دهند و بدین طریق نور فراوان و غیر مستقیم حاصل می شود. طاق های آهنگ نیز یا دارای پنجره های جانبی است و یا در بالای آن ها گنبد های کوچکی با پنجره تعبیه شده است. در طاق چهار بخش نیز که از تقاطع دو «طاق آهنگ» هم ارتفاع و هم عرض حاصل می شود نیز می توان روزنه های وسیعی ایجاد کرد. طاق گهواره ی نیز به معمار اجازه می دهد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه کرده و روشنایی طبیعی داخل بنا را ایجاد کند. عمل نورگیری در بناهای مختلف به اشکال گوناگونی صورت می گرفت، از جمله اینکه در حمام ها از طریق روزنه های متعدد و یا جامخانه ها بر حسب درونگرا یا برونگرا بودن، نورگیری متفاوت بود.
هر چند که نور خورشید همیشه برای ایجاد روشنایی طبیعی در یک ساختمان مورد نیاز است اما از آنجا که این نور سرانجام به حرارت تبدیل می شود باید میزان تابش نور مورد نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع ساختمان و شرایط اقلیمی آن تأمین شود. چون اهمیت تابش آفتاب به نوع اقلیم منطقه و فصول مختلف سال بستگی دارد. در شرایط سرد حداکثر انرژی خورشیدی مورد نیاز بوده و ساختمان باید در جهتی قرار گیرد که بیشترین تابش آفتاب را دریافت نماید، بر عکس وقتی هوا گرم است جهت ساختمان باید به نحوی باشد که شدت آفتاب در دیوارهای آن به حداقل رسیده و نیز امکان نفوذ مستقیم اشعه خورشید به فضاهای داخلی وجود نداشته باشد، به همین دلیل نحوه نورپردازی بنا در اقلیم های مختلف مثل گرم و خشک و حاشیه کویر و اقلیم گرم و مرطوب و سردسیر با هم متفاوت است و هر کدام در این مناطق بر حسب اقلیم خاص خود نحوه ی نورگیری و نور پردازی خاصی را می طلبد.

بررسی بهره گیری از نور طبیعی در چند نمونه از بناهای غربی در دوره های مختلف

ابتدا به چگونگی بهره گیری از نور طبیعی در کلیسای گوتیک می پردازیم. ایده اصلی سبک گوتیک که «ساختن بخشی از آسمان در روی زمین » بود فضایی غیر مادی طلب می کرد. دو عامل در حل این مشکل کمک می کردند. عامل اول انتقال سازه باربر ساختمان به بیرون و عامل دوم نورپردازی مناسب را می توان دانست. ابعاد عناصر سازه ای در درون را تا حد امکان کم کردند و به این ترتیب توانستند که در سطوح آزاد شده پنجره های بسیار بزرگ به کار گیرند. نوری که از بخش بالای دیوارهای ناومیانی به داخل می تابد چنان شدید است که در این بخش هیچ قسمت تاریکی باقی نمی ماند. بیننده واقعاً خیال می کند که سقف میانی بالای سر او معلق است. به عکس بخش پائین ناومیانی نیمه تاریک است. دو ناو کناری با داشتن ابعاد لازم برای عناصر سازه ای در قسمت پائین دیوارهایشان امکان چنین نورپردازی ای را نمی دهد. انسان در این قسمت خیال می کند که در فضای نیمه تاریک زمینی ایستاده است و وقتی به بالا نگاه می کند«آسمان» روشنی را که جایگاه هر آنچه که خدائی است می بیند. سقف کلیسا می بایستی «سقف بلند و معلق» آسمان را القا کند.

در سبک باروک فضا پر از تضاد بوده و حواس را می فریبد. در اینجا نیز نورپردازی بسیار مهم است، ترتیب دادن متناوب بخش روشن بخش هایی که در سایه هستند باعث می شود که تصور عمق تقویت گردد. بیننده خیال می کند که فضا تا بینهایت ادامه دارد. سازه ساختمان با نورپردازی مناسب به صورتی «غیرخوانا» در می آید و تمامی ساختمان حالتی خیال انگیز به خود می گیرد. در این دوره بخصوص در بناهای آخر دوران باروک استفاده از نور غیر مستقیم نیز رایج بود. اغلب در این ساختمان ها بیننده تقریباً نمی توانست پنجره ها را ببیند و روشنایی فضای داخلی از انعکاس نور روی دیوارها تأمین می شد.

لوئی کان به دلیل حساسیتش نسبت به ارزش نور در طراحی ساختمان «شاعر نور پردازی» نامیده شده است و موزه هنری کیمبل که توسط او طراحی شده چکیده تمام طراحی های خوب نورپردازی با نور روز می باشد. این ساختمان می بایست در زمره کلاسیک های تمام دوران ها قرار گیرد.

از قدیم نورپردازی موزه های هنری با شک و تردید فراوان همراه بوده، زیرا اشعه ماوراء بنفش موجود در نور روز، بخصوص بر نقاشی ها، می تواند تأثیر مخرب داشته باشد. کان ملایم ترین سطح نور روز را برای روشنائی محیط در موزه کیمبل انتخاب کرد، با تصور اینکه تأثیر مخرب وجود نداشته یا حد اقل بسیار کم خواهد بود. او انتظار داشت با نور روز احتیاجات بیولوژیکی را ارضا نماید، و ایجاد احساس آرامش از طریق آگاهی به زمان، و فراهم نمودن حالت ها و احساس های بسیاری دیگر. این موزه از یک سری طاق های مدور بتنی متصل به یکدیگر به طول ۳۰ متر و به عرض ۷ متر با یک نورگیر سقفی شفاف در امتداد برآمدگی هر طاق ساخته شده است. نور روز از طریق «اتصالات نور طبیعی معلق «natural light fixlure » که در زیر نورگیر سقفی قرار دارد بازگردانده و تصفیه می شود. اتصالات نور روز شامل قابی است که صفحه ای فلزی به آن متصل شده است، و دارای سوراخ های ریز می باشد که اجازه نفوذ مقداری از نور روز را داده تا هر گونه کنتراست شدید ممکن بین قسمت تحتانی اتصالات و اطراف آن را تعدیل نماید.
از دیگر بناهایی که از نور روز به زیبائی هر چه تمام تر در آن بهره گیری شده ساختمان جدید «بانک هنگ کنگ و شانگهای» اثر نورمن فاستر است. در این ساختمان سعی شده تا با استفاده از یک آئینه مقعر غول آسا سالن ورودی را که در داخل ساختمان قرار دارد و بیش از سی متر ارتفاع دارد روشن کنند. با استفاده از یک آئینه که در بیرون ساختمان است ابتدا نور به داخل ساختمان منعکس می شود و سپس با استفاده از آئینه دوم نور ۹۰ درجه تغییر جهت پیدا کرده و از بالا به داخل سالن ورودی تابانده می شود.
نور، غیر مادی ترین عنصر محسوس طبیعت، همواره در معماری ایرانی وجود دارد و در واقع نشانه ی عالم والا و فضای معنوی است. در دوران معماری سنتی نحوه ی نگاه به نورتحت تأثیر تفکر اسلامی به عالی ترین درجه ی خود می رسد و مظهر تقدس و عالم معنوی شناخته می شود. معماری ایرانی معماری ای حقیقت جوست، حقیقت در معماری کمال است و کمال از آن باریتعالی است و هر چه در این معماری حضور دارد، عضوی از آن است که جداناپذیر است و روی به سوی حقیقت دارد. نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که حالت فیزیکی و مادی ندارد و این موضوع در کنار عوامل دیگر مانند اقلیم و موقعیت قرارگیری یک بنا، و نحوه ی استفاده از نور، مطرح می شود. در صورتی که این امر در معماری غرب به شکل دیگری است. اصول حاکم در معماری معاصر چیزی به غیر از حقیقت است، حتی اگر خلاف آن باشد. معماری مدرن روی به سادگی و خلوص دارد که با عناصر شکلی و فرمال به کمال خود می رسد و این غیر از خلوص معنوی است. با این نگرش و تفکر نور در معماری حضور مستقیم دارد، در صورتی که در معماری ایرانی نور همیشه تعدیل شده دریافت می شده است و این امر همانطور که قبلاً هم به آن اشاره شد از طریق عناصر تشکیل دهنده ی معماری، مانند انواع روزن ها، نورگیرها، گلجام و شیشه های رنگی و ارسی ها تأمین می گردید. نا گفته نماند که گرچه در معماری غرب ساختمان کاملاً در مقابل نور گسترده می شود و یا مزاحمت های مستقیم نوری کاملاً منع می گردد، ولی می توان آن را به طریق نورپردازی های مصنوعی جبران و تأمین کرد که از نظر نگرش آنها به حضور عینی نور مورد قبول و بسیار جالب توجه است

 

عناصر نورگیری در معماری سنتی

این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم نورگیر ها.

گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول آنهایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته دوم آنهایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند مثل پرده. عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارتند از: روزن، شباک، در و پنجره مشبک، جام خانه، هورنو، ارسی، روشندان، فریز و خوون، گلجام، پالکانه، فنزر، پاچنگ و تهرانی. در مقابل عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل کننده نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.

نور در معماری اسلامی

نور جلوه خداوند است که حضورش در معماری اسلامی به ویژه در مسجد که خانه اوست تجلی می یابد. «الله نور السموات و الارض» و در کاستن از صعوبت و سختی و سردی سنگ و بنا نقش بسزایی دارد ، تجلی متافیزیک نور بر فیزیک بنا، آنرا اصلی ترین محور زیبایی شناسی معماری اسلامی در عرفان و معنا قرار داده است . در بناها از کف براق ، و درخشنده و سطوح دیوارها برای شکار نور استفاده می شد و گاهی نور طوری از سقف های الماسی شکل باز می تابید که انعکاسی در پی داشت .

نور به تزیین معماری اسلامی کیفیتی پویا می بخشید و نقوش ، اشکال و طرح ها را به درون زمان می کشید . نور و سایه در سطوح ، تقابل های شدید ایجاد می کرد و به سنگ های منقوش و سطوح گچی و آجری ، بافت می بخشید. نور از لا به لای مشاربیه های چوبی ، جداره های گچی و مرمری ، و شیشه های نقوش پنجره ها رد می شد و نقوش را بر روی سطوح پشتی و داخلی نمودار می ساخت و پوششی زمانمند و متغیر از رنگ و سایه پدید می آورد
نور نقش مهمی در معماری اسلامی دارد. اگر در معماری مسیحی و بودایی به دلیل اعتقاد به تجسد (صورت کالبدی یافتن خدا) «کلیسا» و «استوپا»، تن بودا یا عیسی تلقی می‌شود، در اسلام (به دلیل حضور مطلق اصل تجلی)، معماری اسلامی در اندیشه ی کاربرد طرح‌ها و موادی است که اصلی‌ترین مظهر تجلی «او» یعنی «نور» را بازتاب دهند. زیرا کارکرد ایده و ماده در این جهان‌بینی، کارکرد انعکاس است نه اصالت. نقش نور، شفاف کردن ساده و کاستن از صعوبت و سردی بنای «معماری مقدس» است.

تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران

دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد.

اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشد که در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره عیلام در حدود ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای بدست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود.

از جمله کهنترین مدارک و نمونه های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره شاروکین یافت. از روی نقش برجسته آشوری می توان روزنه هایی را که بر روی برج ها ساخته شده اند تشخیص داد. در دوره هخامنشی در تخت جمشیدوضع درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است، همچنین در این کاخ ها بالای درها و حتی بام ها، روزن ها و جام خانه هایی داشته وگرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آن ها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن می کرده است؟

در اصل از خصوصیات سبک پارسی، تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمان هاست. در این دوره از اصل اختلاف سطح، جهت جذب نور به داخل استفاده می شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که بوسیله ایجاد سایه روشن های گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای زیستن را به صورتی بسازد که در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید.

از نورگیری بناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سرپرسی سایکس در مورد کاخ هاترا می گوید: تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی بوده اند. ارتفاع آن ها مختلف و نیز روشنائی آن ها از دهنه و هلال هایی بوده که به سمت مشرق باز می شدند. از روی تصویر بازسازی شده نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان می دهد این احتمال را ممکن می سازد که اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده می کردند. ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنائی داشته اند و این امر د رتمام بناهای آن ها مشهود است. نوک  گنبد های بناهای چهار طاقی آن ها بصورت روزنه درآمده زیرا برای افروختن آتش بدان احتیاج داشته اند. ایوان کرخه در خوزستان، طرز نور گرفتن از اطاق را برای اولین بار نشان می دهد، البته در بناهایی که طاق ضربی داشته اند معمولاً تأمین نور از آن قسمت هایی بوده که سقف مسطح داشته اند.روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند.

طریقه نورگیری از جام خانه نیز همانطور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت های بسیار به عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگیهای این معماری می شود می بینیم که در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالاً برای پوشش آن ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده می کردند تنها از روزن وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن جهت نورگیری استفاده می کردند.اما پس از آن که بار سقف گنبدی را توسط قوس ها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمت هایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را بصورت هلال تعبیه کنند.

نورپردازی محوطه

نورپردازی محوطه، حوزه وسیعی از انواع محیط های بیرونی (طبیعی و مصنوعی) را شامل می شود. موضوعات نورپردازی محوطه، عبارت است از: فضای سبز، جنگل، درختان، پارک ها، باغ های مسکونی، بلوارها و ...

وظیفه طراح نورپرداز، خلق یک محیط شبانه جذاب و ایمن، با استفاده از یک سیستم مصرف بهینه انرژی و درخشندگی مناسب است.

نورپردازی بیرونی

نورپردازی در محیط بیرون با محیط داخلی متفاوت است و معیار جهانی آن خورشید و آسمان روز است. محیط شبانه بیرونی چالش های طراحی زیر را بر می انگیزد:
- تاریک بودن آسمان نسبت به روز، کنتراست اشیاء نسبت به زمینه بیشتر است.
- قدرت کم منابع نوری در قیاس با خورشید و درنتیجه نزدیکی منابع نوری به موضوعات و فضاهایی که باید نورپردازی شوند.
- تاثیر عملکرد چشم انسان در روشنایی کم یا روشنایی زیاد روز.
- تاثیر بر احساسات انسان در طول شب.
- ایمنی (Safety) و امنیت (Security) شخصی.
- آشفتگی چهره شب به دلیل دیده شدن نور از فواصل دور
- فعالیت هایی مانند ورزش و رانندگی نورپردازی خاص برای ایمنی و کارایی می طلبند.
- در شب برای تماشای ستارگان و خلوت و تنهایی، نیاز به تاریکی مسئله مهمی است.
اهداف متنوعی برای نورپردازی ساختمان ها وجود دارد از جمله: پرستیژ، ایمنی، نشانه گرایی یا تشخیص یا تاکید نورپردازی معماری، فرصتی است برای ایجاد حس فضایی و احساسی معمارانه.

نورپردازی و معماری

در روزهای صاف ساختمان ها به وسیله نور پر قدرت و مستقیم خورشید روشن می شود. نورخورشید سایه های عمیق می سازد. این سایه ها در روزهای ابری به واسطه یکنواختی نور شدت و عمق کمتری دارد.
اما در هنگام شب ساختمان ها به گونه ای کاملاً متفاوت از آنچه در هنگام روز می بینیم ظاهر می شوند . تقلید و بازسازی افکت های نور روز و نور خورشید ناممکن است.چالش های اساسی یک طراح نور، تعریف و ارتقاء بخشیدن ظاهر ساختمان در هنگام شب است.
نورپردازی و روشنایی شب هنگام، می تواند برای محیط پیرامون یک ساختمان، مفید باشد یا می تواند گروهی از بناها را، به هم مرتبط کند و یا مهمتر از همه، می تواند بخش های یک مجموعه واحد شهری را به هم متصل کند.
تعریف نقاط عطف (Focal Points) به وسیله نور در یک محدوده شهری، از طریق روشن کردن و پرقدرت کردن ساختمان های بزرگ و نورپردازی ضعیف تر و ملایم تر ساختمان های کم اهمیت تر، صورت می گیرد.
انسجام و یکپارچگی شبکه دسترسی ها و محیط های شهری، می تواند به وسیله نورپردازی خیابان ها و محوطه تأمین شود. روشنایی مدرن با طراحی خوب، در موفقیت یک پروژه طراحی شهری موثر است .
احسـاس راحتی و دلپذیری فضا با تغییرات ملایم و مناسبی حاصل می گردد. یکنواختی و همچنین محرک های بیش از حد نور، می تواند ایجاد ناراحتی نماید.

نور و بشر

از دوران ماقبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شیء زنده را در ذهن بیدار  می کردند توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند،   آن ها را عبادت کرده و می پرستیدند.این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه بشری و در جوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می شود. برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می بردند و برخی دیگر درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعالاتی رمزآلود جهت دست یابی به حیطه هایی ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند. حتی امروزه در بسیاری از مدارس شرقی که به تدریس یوگا اشتغال دارند برای ایجاد تمرکز ذهنی از اجسام نورانی مانند لامپ، خورشید، ماه، بلور و نور آتش استفاده می کنند. در اغلب ادیان، نور نماد عقل الهی و منشأ تمام پاکی ها و نیکی ها است و خارج شدن انسان از تاریکی جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد. در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی، یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است. فضاهای عمیق و تاریک کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند.انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو   می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در درونش بیدار می شود.

نور مصنوعی

نور مصنوعی در زمینه مختلف از جمله شناساندن، لبه ها، مرز مناطق، نواحی و میراث طبیعی، فضاهای شهری (مراکز خرید، پیاده راه ها، میادین و …) بافت کالبدی ارزشمند و … در هنگام شب ممکن است استفاده شود.اولین جنبه های مختلف عملکرد نور را بعنوان ابزار هادی اطلاعات بررسی می کند در حالی که دومی ادراک انسان را بعنوان بستری جهت مدل سازی و حل مسائل طراحی نور مصنوعی مورد توجه قرار می دهد.
در استفاده از نورهای مصنوعی باید به مسأله مهم که رنگ است توجه کرد زیرا رنگ است که به فضا روح و جان می دهد و برای طراحی داخلی باید روان شناسی رنگ را لحاظ کرد نباید فقط بنا به سلیقه انتخاب کرد. باید با روحیه آدمهای خانه سازگار باشد.نورهای مصنوعی به دو دسته نورهای کاربردی و نورهای تزیینی تقسیم می شوند.

نورپردازی در معماری (Architectural lighting design

نورپردازی در معماری (Architectural lighting design) یکی از بخش های معماری و مهندسی معماری است .

نورپردازی یک بنا یکی از مهمترین جنبه های طراحی آن می باشد که در شب می تواند جلوه منحصر به فردی به دید بیننده آن بنا بدهد.

نورپردازی در معماری

 بحث نور و پرداختن به آن می تواند در مباحث زیبائی شناسی و هنر جایگاه ویژه ای داشته باشد. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت ،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده ی نور مصنوعی هستند ،مطرح می باشند. در هنر معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ،نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود.
معماری و نور به همان اندازه به یکدیگر وابسته اند که جسم و روح، یکی برای زنده بودن و دیگری برای حضور مادی این جهان به دیگری نیاز دارد و آن هنگام که نور بر جسم فضا جاری می شود هر دو در جهان مرئی «وجود» پیدا می کنند. یکی از چالش هایی که معماری امروز با آن سر و کار دارد طرح این سوال است که حضور نور بخصوص نور طبیعی در معماری می تواند معنایی فراتر از روشنایی داشته باشد و آیا دستیابی به الگوی صحیحی از بکارگیری نور امکان پذیر است؟ و یا اساسا لزومی در آن است؟ مساله مهم در این میان آن است که با بالا رفتن تکنیکهای ساخت و ساز و دستیابی به سهولت در اجرا در بیشتر موارد توجه و ظرافت هایی که در گذشته و در سبک های متنوع معماری کشورمان و سایر ملل در پرداختن به نور بوده متاسفانه امروزه دیگر به چشم نمی خورد و نیروی کار آمد نور در ادراک فضا و بالا بردن کیفیت معماری و بدنبال آن کیفیت زندگی بلا استفاده شده است.
نور یک ابزار بیان معماریست که علاوه بر آن بر سایر ابزارهای معمارانه نیز تاثیر گذار است. سناریویی که معمار برای نور مطلوب ساختمان خود در روز وشب در نظر می گیرد در پیدایش حال و هوای کلی حاکم در بنا نقش دارد و همان اهداف کلی که گام اول در بدست آمدن کالبد روحی بناست را شکل می دهد. اگر چه نور مناسب شب معمولا توسط طراح داخلی انتخاب می شود و معمار نقش چندانی در تنظیم آن ندارد ولی نقش معمار در طراحی سلسله مراتبی که به لحاظ تاریکی و روشنایی مخاطبین را با آن مواجه می کند بسیار مهم و اساسی است.
نور قادر است از لحاظ بصری به فضا وسعت ببخشد. اما فضایی که با نور یکنواخت پر شده باشد بسیار خنثی است و در تاریکی محض اصولا فضایی وجود ندارد، بر خلاف این دو، فضایی که مملو از تضاد سایه روشنهاست سر شار از نیروهای بصریست.

قطعاً نور یکی از عناصر تعیین کننده آهنگ حیات در زندگی بشر است. یک نظر اجمالی از داخل یک بنا به دنیای اطراف، ما را با نشانه های بی شماری که برای سلامتی فیزیکی و روحی ما اهمیت دارند، آشنا می کند. هر چند که نیازهای بشر به این عناصر به طور قابل توجهی متفاوت است. همچنین تعبیر از نور به یک سلسله برداشتهای شخصی وابسته است که دانستن آنها دقیقا موضوع اصلی حوزه نور پردازی نیست. اما با تجارب شخصی در ارتباط است. رویکردهای فرهنگی مختلف نیز در ادراک و پذیرش نور نقش دارد؛ مفهومی که در مذاهب و مکاتب اعتقادی به اشکال متنوعی تعبیر شده است در مسیحیت، نور می تواند استعاره ای از خدا باشد. اما، حتی این تعبیر نیز در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده است.

نور بخشی از مصالح ساختمانی می باشد و با حجم و بدنه و نمای ساختمان، یک پیکر را می سازد . هر کدام دیگری را تکمیل می کند.نور در تاریکی حامل پیام ها و اشاراتی برای انسان است نور در واقع حکم یک راهنما را در فضاها و مسیرهای ورودی و خروجی عاری از نور و فضاهای تاریک دارد.نور در معماری به منظور کشیده تر نشان دادن ارتفاع یک حجم می توان با ایجاد برآمدگی هایی باریک و بلند ، سایه های عمود و طویل ایجاد کرد تا نما کشیده تر به نظر آید و یا اینکه برای نمایش بخش های شاخص بنا همانند ورودی ها می توان با ایجاد حفره هایی عمیق بر روی حجم، بخش های مورد نظر را با سایه مشخص نمود.نور در داخل سازه نشان دهندة هویت و رنگ است.
در هنر ساختمان سازی یا به عبارتی معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار نظم فضایی مصالح رنگ و … مطرح می شود. در طراحی به عنوان یک عنصر باید نقش خود را ایفا کند.نور در داخل سازه نشان دهندة هویت و رنگ است.
  خلق فضای معماری با کنش نور معین می‏شود. در خلق و تولید یک محصول معماری، هیچ‏گاه نمی‏توان نور را نادیده گرفت حتی چنانچه نخواهیم به نحو مصنوعی نور را در فضای درون یا بیرون به کار ببریم. وظیفه اساسی یک معمار ایجاد توازن و تعادل تا حد مطلق بین اصل نور و تعاریف مفهومی یک معماری است. فضا به نحو مطلق فقط فضا و فضای جوهر یکتایی همچون نور است و همین دلیل ترجیح نگاه دو جانبه نور- فضا در طراحی‏های معماری است  فضای خارجی ساختمان‏ها و احجام ساختمانی با نور طبیعی و در مواردی مصنوعی پیرامونی در طول شبانه‏روز وحدت دارد. با معماری‏های دوره مدرن، طراحی هر ساختمانی از بیرون بدون ارزیابی نسبتی از تالیف و ترکیب احجام نوری و احجام فضایی صورت نمی‏پذیرد.

نورپزدازی و معماری
    نور می‏تواند مرز دو فضای همسایه را تغییر دهد و ماهیت جدیدی از همسایگی جدید فضایی بوجود آورد. دو فضایی که یکی از آنها دیگری را دربرگرفته با نور از هم جدا نمی‏شود اما با تنظیم نور می‏توان جدایی فضایی این دو را از یکدیگر تخفیف داد و یا بالعکس آن را تشدید کرد. نور می‏تواند حصار فضاها را ممکن و یا معنی‏دار کند. همچنین تأثیر ترفندهای نوری کمتر از ترفندهای هندسی و صوری نیست.

  به رغم محصور شدن نور در فضاهای داخلی به پرتوهای منعکس بر دیوارها، ستون‏ها، سقف و کف، دریچه‏ها و درها، آن به فضای درک شده براساس اندازه‏ها و تناسب طول و عرض و ارتفاع محدود نیست و نور می‏تواند حدود مادی و انضمامی فضاهای داخلی را کمابیش واسازی کند. برای مثال در کف اتاق دایره‏ای شکل نصب شش نورافکن در محل رئوس زوایای یک شش ضلعی متداخل می‏تواند برای ناظری که در درون اتاق نشسته است از خمیدگی و انحنای صورت اتاق بکاهد.

  ارتباط هندسی از تعاریف و قواعد و قضایای هندسی به وجود می‏آید. ایوان‏های سی‏و‏سه پل به نحو متقارن و متوازی شکل گرفته است اما ظهور نور به هنگام طلوع آفتاب و یا با پرتو نورافکن‏ها در هنگام شب پرسپکتیوهای زیبا و متعددی را بر ایوان‏ها حمل می‏کند و فضا را به نحو نور تصریف می‏کند. تمامی فضا درک‏شدنی نیست بلکه آن مقدار از فضا درک می‏شود که یک عمارت از جلوه نور می‏یابد. تداخل دو و یا چند فضای متمایز در یک صورت جدید فضایی نیز می‏تواند با مفاهیم نوری تداخل یافته و جلوه‏ای دیگر یابد. دو فضای نیمه استوانه‏ای با زاویه 180 درجه روبروی هم را تصور کنید که از طریق نورافکن‏ها به دو سوی دیواره مقابل این دو نیم استوانه نور متمرکز پرتاب می‏شود. چنین تأثیری از نور در چشم ما این دو نیم استوانه را کمتر از آنچه در واقع امر است از یکدیگر دور می‏سازد.

  اشکال هندسی در نور همان اشکال هندسی در تاریکی است اما فضاهای ساخته شده کاملاً در نور و بی‏نوری تغییر می‏کند. در نور مربع، مثلث، دایره و شکل‏های دیگر تغییر نمی‏کند اما نور سبب می‏شود این اشکال بهتر تعریف شده و بهتر مورد استفاده قرار گیرد. اشکال بنیادی با مداخله نور و و ورود نور در هر تجزیه، ترکیب، انفصال و اتصال هویت مضاعفی می‏یابد. ستون نور از طریق پنجره مربعی شکل بالای یک سقف، منشور بدون سری را در زیر آن به وجود می‏آورد و مربع پنجره را از یک پدیده فضایی هندسی به یک پدیده فضایی نوری ارتقاء می‏دهد.

   نور فضا و فرم را به هم آشنا می‏سازد. گیدئون درک معماری را با سازماندهی فضا و فرم ساخته شده ممکن می‏داند.
  علاوه‏بر مداحله نور در فضای درونی آن می‏تواند بر کیفیت پیوند فضاهای درونی و بیرونی و برعکس اثر گذارد. نور می‏تواند خروج انسان از خانه را به نحوی سامان دهد که او در این هنگام پای خود را بر یک فضای محیطی بیگانه در خارج بگذارد و یا در برابر احساس خودمانی از فضای دیگر را در او زمینه‏سازی کند.

   نور رواق‏ها فضاهای واسطه‏ای و میانی را که فضاهای حایل هستند با بیرون و درون پیوندی بیش از وساطت می‏دهد. حرکت نور می‏تواند حرکت فضای درون از بیرون به درون یا بالعکس را تشدید و یا تضعیف کند. واضح است سلسله مراتب نوری، سلسله مراتب مبتنی بر اختلاف ارتفاع فضاها در طراحی نیست. البته تعارض ذاتی با آن نیز ندارد.

  با توسل به نور حایل‏ها، پرده‏ها و دیوارهای شفاف ساخته می‏شوند. این چشم‏اندازها و فضاهای مرتبط پی‏در‏پی امکان پرسپکتیو یک نقطه را فراوان می‏سازند.

  با نورهای عارضی اشیاء و اجسام برای دیگری ظاهر می‏ شوند. اینکه با نور عارضی شیئی برای دیگری ظاهر می‏شود به این معنی نیست که برای خود آشکار باشد. حتی یک حایل شیشه‏ای که به نظر می‏رسد برای خود ظاهر است برای خود ظاهر نیست بلکه تنها در یک عمارت به این منظور به کار ‏می‏آید تا چیزهای آن سوی خود از نور بهره‏مند باشند. پس آن حایل شیشه‏ای همچون اشیاء مادی دیگر برای ظهور ما نیازمند نور است و خود به خود ظاهر نیست. تفاوت حایل شیشه‏ای تنها با اشیاء مادی دیگر این است که آن بر خود مخفی نیست، بلکه آن بر خود ظهور دارد زیرا آن خودبخود مانع ظهور نیست.
از لحاظ دسته بندی کلی نور به دو دسته نورهای طبیعی و مصنوعی تقسیم می شود.

نور طبیعی و تاثیر آن در معماری داخلی

مبانی طراحی داخلی : زیبایی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی ، زیبایی مفهمومی ندارد. بازتاب نوری که از جسم به چشم ما می رسد باعث می شود که ما بتوانیم آن را ببینیم. در طراحی دکوراسیون داخلی ، نور در کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ، نظم فضایی ، مصالح ، رنگ و... مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مشخصه های نور طبیعی دگرگونی آن در ساعات مختلف روز است.

 

ادامه نوشته

نور در معماري

از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت ،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد.درهنر معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ،نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. در تاریخ نقاشی توجه به نور در دوره امپرسیونیست ها دیده می شود. هنگامی که نقاشان آتلیه های خود را ترک می کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند. از مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های اشیاء مختلف در یکدیگر و تأثیر رنگ های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خاص و ناب می شد.

ادامه نوشته

تأثير بناها و فضاهاي مذهبي در جامعه اسلامي

امروزه متخصصان رشته‌هاي مختلف دست‌اندركار مديريت، برنامه‌ريزي و طراحي شهرها در پي كشف مسائل شهري از جنبه‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و... مي‌باشند. روان‌شناسان، جامعه‌شناسان، معماران، پزشكان، جمعيت‌شناسان و... تلاش مي‌كنند تا با همفكري و كار تيمي نسبت به وضعيت موجود و مطلوب شهر شناخت لازم را به دست آورند و تأثير هريك از عوامل را در رفتار شهروندان ملاحظه كنند. يكي از مهم‌ترين عوامل تأثيرگذار، جايگاه عموم شهروندان به عنوان گروه‌هاي ذي‌نفع است كه به عنوان مخاطبان اصلي طرح‌هاي شهرسازي معرفي مي‌شوند. طراحان و برنامه‌ريزان مي‌خواهند بدانند كه چه مكانيزمي (عملكردي و شكلي) بر مردم جامعه اثرگذار است؟ ساختار كالبدي و فضاهاي شهري بر اذهان مردم چه تأثيري را مي‌گذارند؟ چه نوع عناصر كالبدي بر روحيه شهروندان تأثير مثبت يا منفي موقت يا دائمي دارند؟ و چه عناصر و نشانه‌هاي شهري وجود دارند كه معرف حضور شهروندان مي‌باشند؟ آيا اكثريت مردم آنها را مي‌شناسند و به آنها خو گرفته و مأنوس هستند؟ آيا اين عناصر و نشانه‌ها بر رشد و تعالي شهروندان تأثيرگذارند؟ به چه ميزاني؟ و... .
 
در اين مقاله سعي مي‌شود تا نقش نهادهاي ديني مانند مسجد، مصلي،‌ تكيه، حسينيه، امامزاده، بقاع متبركه، سقاخانه و... را از جنبه‌هاي ساختار كالبدي در جامعه اسلامي ايران مورد بررسي و بازشناسي قرار دهيم و تأثير كاركرد آن فضاها و اماكن را در الگوهاي رفتاري شهروندان مشاهده كنيم و نشان دهيم كه اين‌گونه كاربري‌ها تأثير بسيار زيادي در رشد و تعالي و سعادت شهروندان ايفا مي‌كنند.
 
در ادامه بحث به عناصر شاخص و برجسته شهرهاي ايراني كه در طول تاريخ اسلام شكل گرفته‌اند و در حال حاضر مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرند از قبيل مساجد مصلي سقاخانه‌ها حوزه‌هاي علميه تكايا حسينيه‌ها امامزاده‌ها بقاع متبركه و آستانه‌ها مي‌پردازيم.
ادامه نوشته

ضوابط شهرداری و نکات مهم در طراحی معماری طبق مبحث ۴

قرارگیری یک پارکینگ حداقل دهانه ۲٫۵ متر
قرارگیری دو پارکینگ کنار هم حداقل دهانه ۴٫۵ متر
قرارگیری سه پارکینگ کنار هم حداقل دهانه ۷ متر
طول مورد نیاز جهت پارکینگ ۵ متر

 

حداقل فضای یک پارکینگ ۲٫۵*۵ متر
شعاع گردش یا طول مورد نظر جهت مانور ۵ متر
حداقل عرض در ورودی پارکینگ ۳ متر
عرض رمپ یکطرفه ۳ متر و دوطرفه ۶ متر
عرض رمپ قوسی یکطرفه ۳٫۶۵ متر و دوطرفه ۷ متر
شعاع داخلی مسیر گردش در کلیه پارکینگ ها ۴٫۵۷ متر است.
شیب رمپ پارکینگ ۱۵ درصد
هر واحد بالای ۱۰۰ متر در طبقه اول و دوم به یک پارکینگ نیاز دارد.
واحد مسکونی کوچکتر از ۱۵۰ متر یک پارکینگ -۱۵۰ تا ۲۰۰ متر ۱٫۵ پارکینگ – بیش از ۲۰۰ متر دو پارکینگ
همچنین درصورتی که تعداد واحد فرد باشد یک واحد از پارکینگ معاف است.

حداکثر ارتفاع مفید واحد مسکونی ۲٫۹۰ متر
حداکثر ارتفاع پارکینگ ۲٫۲۰ متر
حداکثر ارتفاع مفید پیلوت ۲٫۴۰ متر
حداکثر ارتفاع زیرزمین ۲٫۲۰ متر
حداکثر ارتفاع مفید واحد تجاری ۴٫۵۰ متر
حداقل ارتفاع مفید ورودی پارکینگ ۱٫۸۰ متر
ارتفاع مفید خرپشته ۲٫۲۰ متر
ارتفاع نورگیری در زیرزمین حداکثر ۹۰ سانتی متر

حداقل سطح پنجره نباید از یک پنجم سطح فضا کمتر باشد.
حداقل عرض حیات خلوت اگر سرتاسری باشد ۲ متر و اگر سرتاسری نباشد ۳ متر

احداث پیش آمدگی یا بالکن در گذر ۱۲ تا ۲۰ متر ۸۰ سانتی متر و در گذر بالای ۲۰ متر ۱۲۰ سانتی متر مجاز است.ارتفای این پیش آمدگی از زیر آن تا روی خیابان ۳٫۵۰ متر

حداقل عرض آشپزخانه و اتاق خواب ۲٫۵۰ متر – نشیمن ۳٫۰۰ متر – پاگرد ۱٫۲۰ متر

نورگیری آشپزخانه و پذیرایی از یک پنجره به شرطی مجاز می باشد که طول نورگیری کمتر از ۸ متر باشد.
ابعاد نورگیر برای اتاق خواب و پذیرایی ۳*۴ متر و برای آشپزخانه ۲*۳ متر می باشد.

ابعاد مفید آسانسور ۲*۱٫۶۰ متر
حداقل ارتفاع چاله آسانسور ۱٫۵۰ متر

شرایط مورد نیاز جهت احداث ۵ طبقه مسکونی
پهنه مساحت گذر مکان

الف) A>12 S>300 شمال تا همت
ب ) A>10 S>250 همت تا انقلاب
ج ) A>8 S>200 انقلاب تا شوش
د ) A>6 S>150 شوش تا جنوب

ضوابط و معیارهای طراحی بیمارستان

معماری بیمارستان(1(
در حالی که بیمارستان‌ها درگذشته آگاهانه جهت مصارف پزشکی، جراحی طراحی می‌‌شدند امروزه می‌توان شاهد تغییرجهت به سوی انسانگرایی در امکانات بیمارستانی بود. بیمارستانهای امروزی بیشتر بههتل شبیه هستند. وجود فضای اقامتی دارای اهمیت بیشتری نسبت به طرح‌های سرد بهداشتیدر بیمارستانهای گذشته است. مدت زمان بستری و اقامت بیمار به طور پیوسته کوتاهترمی‌شود و علاقه به اتاق‌های یک تختی یا دو تختی (در خصوص بیمارهای خصوصی) بیشتر شدهاست.
فهرست مندرجات
1 قسمت بندی وتعین محدوده
2 انواع بیمارستانها
2.1 بیمارستانهای دانشگاهی
3 مفهومطرح ریزی
4 مسیریابی
5 اتاقهای جراحی اصلی
5.1 اتاق بیهوشی
6 داروخانه
7 آبریزگاه
8 رعایت نکات ایمنی در جراحی
9 استریل‌سازی مرکزی
10 بخش مراقبتهای ویژه
11 بخش‌های مراقبت
12 دپارتمانهای مراقبت

ادامه نوشته

آموزش پرسپکتیو

ادامه نوشته

ترسیم پرسپکتیو و سایه ها

اگر دوربین عکاسی را کاملا عمود بر زمین و موازی با ضلع روبرویی  یک ساختمان قرار دهیم و  یک عکس بگیریم . نتیجه بدست  آمده یک تصویر با  پرسپکتیو یک نقطه ای میشود  یعنی همه دیوارها و ضلع های ساختمان به سمت یک نقطه  حرکت میکنند
و به معنای دیگر محور ایکسX  ساختمان موازی با صفحه دوربین عکاسی  و محور Z  که همان ارتفاع  ساختمان است نیز  موازی با  صفحه دوربین عکاسی  هستند وتنها محوری که  صفحه دوربین را قطع میکند و به سمت ما می آید  یا به اصطلاح از ما دور میشود و به سمت نقطه گریز میرود محور Y است 
از این جهت به این نوع پرسپکتیو ، پرسپکتیو یک نقطه ای میگویند زیرا همه اجزای در راستای محور Y به سمت یک نقطه می روند

ابتدا به تعریف چند موضوع می پردازیم
خط p.p ……………………….. پرده تصویر
خط HL ……………………….. خط افق
خط GL ……………………….. خط زمین
نقطه sp ……………………… چشم ناظر

نقطه vp ……………………. نقطه گریز

 

ادامه نوشته

معماری

”معماری هنر خلق فضای زیستی انسان در زمان و مکان ، جهت تامین سطوح مختلف نیازهای او است.“

 

ادامه نوشته

انواع پنجگانه کانسپت

1) کانسپت های  قیاسی (نگاه به دیگر  چیزها)
2) استعاری (نگاه به انتزاعات)
3) جوهری essences (نگاه به ماورای نیازهای برنامه)
4) برنامه ای (نگاه به نیازها و اهداف خواسته شده)
5) ایده آل گرا (نگاه به ارزش های مطلق)

ادامه نوشته

سلسله مراتب کانسپت

درک رابطه، تقدم و تاخری موجود بین تصور، ایده، کانسپت و سناریوی کانسپچوال در واقع سرآغاز روند دستیابی به کانسپتی مناسب برای یک بنا است. این رابطه به این صورت ترتیب داده می شود: تصور – ایده – کانسپت – سناریوی کانسپچوال که براساس الگوی افزایش پیچیدگی، متناسب بودن و عمق فکری است. در مراحل ابتدایی پروژه، همواره فرصت برای متصور شدن ایده ها وجود دارد خصوصاً اگر ذهن توانایی و تمایل پذیرش تفکرات خلاقانه غیر عادی و پر تخیل را که می توانند راه حل و گره گشای بسیاری از نیازها باشند، داشته باشد. پس از این، معماران زمانی که بیشتر با پروژه آشنا و از مسائل آن آگاهی پیدا می کنند کم کم برخی از تصورات و ایده ها را با اهمیت تر و مناسب تر از بقیه تشخیص می دهند. سرانجام شباهت ها و جذابیت های بالقوه و دسته بندی ایده ها شکل می گیرند و بر پایه این ملاحظات مسیر قطعی انجام گرفتن فعالیت ها در آینده مشخص خواهد شد.
مینیات و انتقاد از خود:
مسأله برگزیدن فرمی مناسب برای یک کانسپت در مقایسه با نقدی که خود کانسپت در طول شکل گیری آن انجام می پذیرد در سطح پایین تری از اهمیت قرار می گیرد. در چنین دیالوگی انتقادی، مهم ترین سوال می تواند چنین باشد که آیا این ایده مناسب چنین پروژه ای هست؟ در نهایت خود کانسپت و راهکاری که ارائه خواهد کرد باید متناسب با نیازهای پروژه و آمیخته با فعالیت های بنا باشد.
از پرسش در مورد مناسب بودن مورد جالب دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آیا اساساً نیازی به کانسپت برای انواع ساختمانها هست؟ آیا آنها فقط برای بخشی از بناها مناسب اند؟ در بحث ها و اظهار نظر هایی که معماران و منتقدین ارائه داده اند این مسأله که آیا همه بناها از نظر کالبدی و تندیس گونگی دارای اهمیت هستند یا خیر و این که چه ساختمان هایی باید برجسته تر و چه ساختمان هایی باید در پس زمینه قرار گیرند مورد بررسی قرار گرفته. جورج بیرد (معماری در شهر تورنتو) این گونه پاسخ می دهد: کانسپت ها در ساختمان های کم اهمیت تر، اندازه ساختمان های برجسته مهم هستند. او پروژه های ساده ای  دارد که در آنها رسیدن به کانسپتی مناسب به منظور ایجاد فشردگی و نظم کافی، برای ساختن یک معماری خوب امری حیاتی بوده، برای مثال یکی از پروژه هایش الحاق فضایی جدید به یک خانه کوچک بوده، کانسپت او حفظ گرمی، نزدیکی و فاز موجود بوسیله تقویت حس مسیحیت بود.

سناریوهای کانسپچوال (مفهومی)

با توجه به اینکه هر نوع بنایی می تواند صدها نیاز خاص خود را داشته باشد که این نیازها تازه غیر از نیازها و اهدافی است که شخص معمار بر آن می افزاید.  دستیابی به کانسپتی واحد که همه این عناصر را به هم همبسته سازد امری بلند همتا و البته بلند پروازانه است. معماران در مقالات و نوشته های مربوط به کانسپت های طراحی خود، مسأله گره زدن فاکتورها و تفکرات مهم و تأثیر گذار، در طراح را در نوعی سناریوی کوتاه مطرح می کنند.
وقتی هدف از ایجاد یک کانسپت در پروژه، ترکیب اعضا مختلف در یک کل واحد باشد، یک معمار می تواند در نهایت، پروژه خود را ترکیبی از چندین کانسپت ایجاد کند این نوع  بینش در طراحی را افزایش (incremental) می نامند.  دیدگاه افزایشی عبارت است از پرداختن به هر بخش به صورت مجزا با توجه به نیاز آن و تلاشی برای یافتن  یک کانسپت کلی. بخش دیگر دیدگاه، متوجه معمار و توجه او  به گستردگی محتوای کانسپت است.
کانسپچوال مضمون کانسپت را وسعت بیشتری می دهد و موارد بیشتری را در آن میگنجاند و در نهایت تصاویر بیشتری از پروژه پیش چشم می نهد. سناریوی کانسپچوال می تواند مشخص کند که چگونه تمام ایده های با اهمیتی که ممکن است به طور جداگانه بیان شوند، می توانند به شکل مفصل تری به رشته تحریر در آیند.
فرانک لوید رایت می گوید:
چرا نمی توان معبدی ساخت حساس تر از احساس و نه فقط  برای خود بلکه برای انسان، متناسب با کاربری های او، به عنوان جایی برای آشنایی و یک ملاقات خانه و جایی برای اوقات خویش، فضایی زیبا و متناسب این منظور آفرید و با همین حس آنرا آراست. ساختمانی طبیعی برای انسان  طبیعی ...
چنین فضایی در ذهن شروع  به شکل گیری می کند و در آن هنگام باید به این ایده های معمارانه گام نهد و مهم ترین موضوع این است که فضایی چنین با شکوه را در ذهن حفظ کنیم  و بگذاریم تا خود فضا کل عمارت را شکل دهد.
کوین روش می گوید:
ما سعی داریم نوعی حس ارتباط بیافرینیم. در موسسه ای که مسأله هدف  مشترک، اهمیت بسزایی دارد.  عده ای از مردم ساعتها کار خود را وقف هدف می کنند، بگذارید بگوییم آنها مشغول فراهم کردن شرایطی بهتر برای دنیایی که در آن زندگی می کنند هستند. در موسسه فورد آنها خود بخشی از یک دستگاه  هستند دستگاهی معقول که در صورت هدایت صحیح می تواند باعث پیشرفت  ترقی بسیاری از مناطق شود. پس باید فرض کنیم با مردمی متعهد سر و کار داریم که مسیر خود را رها  کرده اند تا به این سازمان بپیوندند و این فقط یک مشعل دیگر برای آنها نیست.
اکنون ما 300 نفر با چنین هدف مشترکی داریم، در چنین جامعه ای این حقیقتاً  مهم است که هر کس از دیگری با خبر باشد و همین امر آنها را در  مقصود مشترکشان یاری خواهد داد.
ما خانه ای برای آنها می سازیم و یکی از اهداف اصلی ارتقاء حس ارتباط است و با این طرح آغاز می کنیم که این خانه تنها یک ساختمان اداری ساده نیست بلکه موجودی کاملاً متفاوت است.
یک سناریوی کانسپچوال مانند نمونه هایی که ذکر شد، محصول یک پروسه تکاملی است. پروسه ای که از دل مراحل رشد و کانسپت ها خود، اغلب حاصل از  جرقه هایی در تفکر بینش هستند.
اصلاح و ابهام زدایی مختلفی صورت گرفته، سناریو از تفکرات و اندیشه های حاصل شده در طول روند طراحی برای همبسته کردن هر چه بیشتر آنها استفاه می کند.
یک مثال عملی برای تکمیل افزایشی سناریوها، پروسه طراحی شارت است.  شارت (در مدارس معماری) به معنی تلاشی در آخرین لحظات برای به انجام  رساندن کارهاست. این اصطلاح از لفظی فرانسوی به معنی گاری یا چرخ دستی گرفته شده و اشاره به گاری ها یا چرخ دستی هایی دارد که دانشجویان قرن 19  معماری در فرانسه برای حمل طرحهای خود به محلی که همه برای ارزش یابی  کارها در آنجا جمع  می شدند، استفاده می کردند. طرحهای آنان اغلب در طول همین مسیر و روی همین چرخ دستیها به اتمام می رسید.شارت همچنین روشی است که کارفرمایان از آن برای مشارکت دادن افراد و یا سازمانهای مختلف در روند برنامه ریزی و طراحی پروژه استفاده می کنند. یک شارت گروهی یعنی یک دوره کاری فشرده که ارائه و اصل اخذ تصمیمات را محدود به فرصتی چند روزه می کند. گروه های مختلفی با طرز تفکرهای متفاوت و اغلب در حالتی رقابتی با هم  در شکل دادن ایده و کانسپت یک پروژه شرکت دارند. نقش یک طراح حرفه ای  هماهنگ کردن و تقویت همکاری این شرکت کنندگان است. در طول چنین دوره ای  او ابتدا ایده های مقدماتی هر یک از این بخش های شرکت کننده را دریافت می کند و سپس مبحث را به سمت تبیین مسائل مبهم و اساسی هدایت می کند و در نهایت مسأله اولویت بدنی را مشخص می کند. یک رهبری موثر به بر طرف کردن تضادها و ناهماهنگی های موجود کمک و گروه کاری را به نسبت سازمانی و اتخاذ تصمیمات راهنمایی می کند

کانسپت ها و ایده ها

کانسپت ها از این نظر که تفکراتی حاصل از ادراک ما هستند تشابه زیادی با ایده ها دارند، با این تفاوت که کانسپت ها دارای یک ویژگی خاص خود هستند و آن این است که این تفکرات، معطوف به راه های گرد آوری چند عنصر و ویژگی، در یک کل هستند. در معماری کانسپت تعیین کننده چگونگی تأثیر گذاری جنبه های مختلف نیازمندیهای بنا بر طراحی و ساخت آن از طریق اجتماع در یک اندیشه خاص است و کانسپت در معماری موضوعی  هدفمند است. نتیجه تلاش متمرکز و خلاقانه در یکپارچه کردن عناصری به ظاهر نامتشابه.
اروسارینن و ادوارد لترتبی بارنز دو معمار آمریکایی هستند که همواره با کانسپت ها در ارتباط بوده اند. سارنین چنین پیشنهاد می کند:
هویت یا بیان، تنها زمانی قابل انتقال می شود که کل بنا به صورت یک تعبیه جامع در آید. مانند هر اثر هنری یک کانسپت ساده و قوی باید بر کل کار غالب باشد و تمام اجزاء می بایست به شکل فعال، بخشی از این حالت کلی باشند. این مساله در مورد اساسی ترین و ابتدایی ترین عناصر مانند پلان یا سیستم سازه تا متاخرترین آنها، مانند رنگ دیوارهای داخلی یا دستگیره های در صادق است. به عقیده من این هدف یعنی بوجود آوردن این تعبیر جامع، والاترین و مشکل ترین اهداف است و البته  باید بیش از هر چیز ما را به خود مشغول دارد.

کانسپت ها و طراحی معماری

شکل گیری کانسپت پدیده ای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گردآوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسائل کاری هوشمندانه است، به عقیده بسیاری از طراحان، معماران، منتقدان  نویسندگان، هنرمندان،شکل دهی کانسپت متشکل از 10 درصد الهام و استعداد و 90 درصد پشتکار و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری کاری ناآشنا است همچنین دانشجویان برای اندازه فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد، با سختی مواجه اند. در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع اصلی وجود دارد:
1) چگونگی برقراری ارتباط.
2) کمبود تجربه.
3) برقراری سلسله مراتب.
اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه می شود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است که سخت ترین کار این نیست که چگونه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه سخت ترین کار این است که چگونه باید کانسپت را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند تا قبل از تشریح ایده های خود برای دیگران  نوعی دیالوگ به عنوان مطرحه در ذهن خود برقرار سازند، مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است.
متأسفانه بسیاری از دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود می بایست ابتدا ترسیم گردد. پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل  ابتدایی کار آغاز  شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائماً نقد و اصلاح شوند.
لویی کان با نوشته ای این نکته را یادآور می شود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحیهای اولیه، بین دانشجویان عمومیت دارد.
برای بیان دیده در معماری و موسیقی می بایست از ابزارها و امکانات قابل سنجش بهره گرفت. اولین خطی که بر روی کاغذ کشیده می شود خود میزانی است از آنچه نمی توان به طور کامل آن را بیان کرد.

کانسپت ها

همیشه کانسپت ها توسط معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکوربوریه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاه های  چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز  یک بخش  دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشته های هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسئولان دانشگاه این چنین بود که اگر  دانشجویان بیشتری از فعالیت های مرکز با خبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی  درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاه ها متحمل تر خواهد بود و لوکوربوزیه کانسپت را به اجرا در آورد، به این صورت او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور می کرد و امکان  مشاهده  بسیاری  از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد.

ایده ها

ایده ها تفکراتی معین و غیر آنالیزوارانه هستند که از مشاهدات مدارک و اندیشه برای ما حاصل می شوند. در معماری، ایده ها شامل مسائل مختلفی می شوند مانند چگونگی جهت گیری ساختمان ها، جانمایی یک آشپزخانه در یک واحد، روش های بهره گیری از جریان طبیعی هوا، ارزش انرژی و حفظ و صرفه جویی در آن، اهمیت مصالح، دوام، تعامل بین اجسام، مناسبترین راه های برقراری ترتیب فضایی و یا چیزهایی از این قبیل. بنابراین ساختمان و طراحی آن، شامل بسیاری تصمیمات کوچک است و طبیعتاً کسب مهارت و ارتقاء آن در جهت تولید ایده ها و کانسپت هایی که توانایی پاسخگویی به این گستره وسیع از امور را داشته باشد از اهمیت بسزایی برخوردار است.
فرانک لویی رایت نمونه خوبی از معمارانی است که همواره ایده های زیادی برای اجرای کارها داشته اند. جان استوارت در کتابی تحت عنوان خانه هااوسانیان اثر رایت، 35 ایده رایت در باب طراحی و ساخت منازل مسکونی کوچک را نقل کرده است. به همین ترتیب کریستوفر الکسندر و همکارانش در کتاب رمان الگوها بیش از 1000 ایده مختلف درباره رفتار و واکنش انسانها نسبت به محیط های مختلف را در چهارچوب الگویی ذکر کرده اند. این ها (ایده های رایت و الکسندر) در مجموع  در حکم چیزی مانند کتاب مقدس ایده ها برای طراحان ساختمان هستند. البته چه نظریات رایت و چه الگوهای الکسندر هیچ کدام حالت به هم پیوسته ای ندارند. مثلاً اگرچه همه ایده های رایت را به وضوح می توان در کارهای تکمیل شده او مشاهده کرد اما او آنها را به صورت جملات و کلمات مستقل از هم ارائه کرده و برقراری ارتباط  مفهومی بین آنها بر عهده شخص طراح، سازنده است

اولویت ها و برنامه ریزی قبل از طراحی

§         ابتدا باید مشخص شود که هدف از این طراحی چیست؟ زیرا بدونه شناخت کامل یک مسئله حل کردن آن غیر ممکن است. نکته دیگری هم که بایستی مشخص گردد نیازهای منطقی پروژه است.

§         در این برهه زمانی که از طرفی سوختهای فسیلی و تجدید ناپذیر در حال پایان یافتن است و از طرفی دیگر با مشکلات زیست محیطی از قبیل آلودگی زیستی، آب شدن یخ های قطبی و سوراخ شدن لایه اوزون مواجه هستیم، بهتر است شیوه طراحی معماری ساختمانهای عصر ما به گونه ای باشد تا این امکان را به وجود آورد که در ساختمانها هم از حداکثر انرژی ایجاد شده استفاده گردد و هم موجبات تولید و به کارگیری انرژی های تجدید پذیر و سبز، همچون انرژی خورشیدی فراهم آید.

§         قبل از طراحی فضاها نیز بهتر و ایده آل است که به اقتضای شرایط به مصاحبه و گفت و گو با افرادی پرداخت که قرار است در این فضا زندگی کنند و یا به نحوی با آن در ارتباط باشند. باید به این نکته پی ببریم که این افراد چه نیازها، چه خصوصیات و یا چه مشکلاتی فارغ از نیازها و تصورات عمومی جامعه از لحاظ فیزیکی و روحی دارند؟ قریب به یقین با در نظر گرفتن این مسئله انتظار می رود که تکرار فضاهای قبلی و روتین در طرح ها به حداقل برسد.

§         شاید که یک معمار بهتر است تجربه زندگی در آن منطقه جغرافیایی که سایت مورد نظر طرح در آنجا قرار دارد را نیز کسب کند؛ تا با فرهنگ، آداب و رسوم، روش زندگی و حتی عادات آن مردمی که قرار است برای آنها طراحی کند آشناتر شود. طراحی به گونه ای صورت گیرد تا با هویت اجتماعی، فرهنگی و فیزیکی آن منطقه نیز همخوانی لازم را داشته باشد. در این بین با توجه به بحث دهکده جهانی، رسانه ها، وب سایت ها و... که موضوع جهان یکپارچه و بدونه مرز را مطرح می کنند ممکن است با این نظر منافات داشته باشد ولی به نظر من با تمام این بحث ها هنوز هم اقوام، ملت ها و در مقیاس کوچکتر انسانها و حتی دو برادر با هم متفاوتند و درک آنها از محیط اطراف و زندگی مختلف است.

§         بررسی ملاحظات مطرح در مسئله طراحی، مانند محدودیت ها و فرصت ها.

§         تحلیل خواسته ها، نیازها و واقعیت ها.

§         پتانسیل ها، نقاط قوت و ضعف سایت بررسی شود. ارتباط بنا با همسایگان، فضاهای تشکیل دهنده، گفت و گوی میان طرح و سایت، زمان بندی و اجرا. سایت از لحاظ همجواری ها، دسترسی ها، شیب زمین، توپوگرافی، نوع خاک، شرایط جغرافیایی، آب و هوایی و نوع اقلیم در آن منطقه توسط معمار و گروهی از متخصصین مورد ملاحظه قرار گیرد.

§         تحلیل و بررسی نمونه های بارز و شاخص داخلی و خارجی مرتبط با موضوع مورد طراحی.

§         تکمیل اطلاعات در مورد برنامه فیزیکی موضوع مورد طراحی.

§         تحلیل داده ها و شروع طراحی.

کانسپت ها و طراحی معماری

با تعریف ساده می توان گفت کانسپت ها ایده هایی (Ideas) هستند که عناصر گوناگونی در یک جا گرد هم میآورند. این عناصر گوناگون ، در متن این نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری کانسپت ، مسیری است که طی آن نیازهای فیزیکی ، شرایط محیطی و باورها به هم می پیوندند و به این ترتیب کانسپت ها بخش مهمی از روند طراحی معماری را شکل می دهند.

این بحث ذریی تعیین جایگاه کانسپت در طراحی معماری به تعریف انواع پنجگانه کانسپت می پردازد که عبارتند از : قیاسی ، استعاری ، ذاتی ، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی

ادامه نوشته

نیم‌کره شمالی زمین در مقابل نیم‌کره جنوبی

 

ادامه نوشته

مختصات جغرافيايي چيست؟

خلبان مي خواهد از فرودگاهي (در نقطه A) در روي خط استوا به سمت فرودگاه ديگري (نقطهB) دو نيم كره شمالي پرواز كند. اين كار مشكل به نظر مي رسد، بخصوص اگر شب باشد و خلبان جايي را نبيند.
اين مشكل براي دريانوردان و هركس كه بخواهد در روي زمين از نقطه اي به نقطه دور ديگري حركت كند وجود دارد . جغرافي دانان براي حل كردن اين مشكل از مدارها و نصف النهارها كمك گرفته اند. آنها مي گويند كه هر نقطه از زمين روي يك مدار و يك نصف النهار مشخص قرار دارند كه به آن مختصات جغرافيايي آن نقطه مي گويند.
اگر مدارها و نصف النهارهاي يك كره جغرافيايي يا نقشه را رسم كنيم، مي بينيم كه هر نقطه داراي مختصات دقيقي است كه با توجه به آن، حركت از نقطه اي به نقطه ي ديگر امكان پذير مي شود. مثلاً به شكل 7 نگاه كنيد. براي رفتن از نقطه 
A به نقطه B به كدام جهت حركت كنيم به دو نقطه ي A وB هر يك چه مختصاتي دارند؟ يعني روي چه مدار و چه نصف النهاري قرار دارند.

جواب : مي دانيم كه بالاي نقشه،‌همواره شمال نقشه است. پس ما بايد به سمت جنوب شرقي حركت كنيم. مختصات A ‌و B به ترتيب عبارتند از : نصف النهار 30 درجه شرقي – مدار صفر درجه /A 
نصف النهار 120 درجه شرقي – مدار 30 درجه جنوبي / 
B به شكل ساده تر مي نويسيم.

(30 درجه شرقي و صفر درجه)A

(120 درجه شرقي و 30 در جه جنوبي)B

مختصات جغرافيايي چيست؟

خلبان مي خواهد از فرودگاهي (در نقطه A) در روي خط استوا به سمت فرودگاه ديگري (نقطهB) دو نيم كره شمالي پرواز كند. اين كار مشكل به نظر مي رسد، بخصوص اگر شب باشد و خلبان جايي را نبيند.
اين مشكل براي دريانوردان و هركس كه بخواهد در روي زمين از نقطه اي به نقطه دور ديگري حركت كند وجود دارد . جغرافي دانان براي حل كردن اين مشكل از مدارها و نصف النهارها كمك گرفته اند. آنها مي گويند كه هر نقطه از زمين روي يك مدار و يك نصف النهار مشخص قرار دارند كه به آن مختصات جغرافيايي آن نقطه مي گويند.
اگر مدارها و نصف النهارهاي يك كره جغرافيايي يا نقشه را رسم كنيم، مي بينيم كه هر نقطه داراي مختصات دقيقي است كه با توجه به آن، حركت از نقطه اي به نقطه ي ديگر امكان پذير مي شود. مثلاً به شكل 7 نگاه كنيد. براي رفتن از نقطه 
A به نقطه B به كدام جهت حركت كنيم به دو نقطه ي A وB هر يك چه مختصاتي دارند؟ يعني روي چه مدار و چه نصف النهاري قرار دارند.

جواب : مي دانيم كه بالاي نقشه،‌همواره شمال نقشه است. پس ما بايد به سمت جنوب شرقي حركت كنيم. مختصات A ‌و B به ترتيب عبارتند از : نصف النهار 30 درجه شرقي – مدار صفر درجه /A 
نصف النهار 120 درجه شرقي – مدار 30 درجه جنوبي / 
B به شكل ساده تر مي نويسيم.

(30 درجه شرقي و صفر درجه)A

(120 درجه شرقي و 30 در جه جنوبي)B

فصل ها چگونه بوجود می آیند ؟

عبارت چرخش زمين (دوران زمين) يا همان Earth rotation به چرخش زمين حول محور خوردش(که  اين محور از قطب شمال و جنوب مي گذرد) اطلاق مي گردد.يک چرخش زمين 24 ساعت طول مي کشد. حاصل چرخش زمين به دور خودش ايجاد شب و روز است که زماني که خورشيد به کره زمين مي تابد نيمي از آن در تاريکي و نيمي ديگر در روشنايي قرار مي گيرد. به دايره اي که اين دو نيم کره را از يکديگر جدا مي کند "  دايره روشنايي " گويند.

به علت دوران زمين نقاط واقع در استوا با سرعت  1670 کيلومتر بر ساعت  حرکت مي کند.
چرا؟
گفتيم که کره زمين هر 24 ساعت يک دور کامل، دور خودش مي چرخد و محيط کره زمين در خط استوا  40076  کيلومتر است.  اندازه اين سرعت از تقسيم محيط زمين در خط استوا بر تعداد ساعات شبانه روز ( 24 ساعت) بدست مي آيد.
40076/24=1670
از انجايي كه محيط زمين در قطبين به صفر نزديك مي شود، هنگامي كه به سمت يكي از دو قطب حركت مي كنيد اين سرعت تقريبا به صفر كاهش مي يابد.
اگر شما از فضا به قطب شمال زمين نگاه کنيد متوجه خواهيد شد که چرخش زمين در خلاف جهت عقربه هاي ساعت است.

هنگامي که از فضا به قطب جنوب بنگريم جهت چرخش زمين ساعتگرد است.

 

براي فهم کامل جهت دوران زمين يک محور فرضي از قطب جنوب به سمت قطب شمال در نظر بگيريد و نگشت شست دست راست خود را در جهت بالا(به طرف قطب شمال) قرار دهيد در اين صورت چهار انگشت ديگر جهت دوران را نشان مي دهد.

 

ادامه نوشته