تخت جمشید :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تخت جمشید آثار باقیمانده ارگ و کاخ داریوش اول هخامنشی است،که پس از گذشتن 189 سال از اغاز بنای آن،اسکندر مقدونی ساختمانهای آنرا،در سال 331 پیش از میلاد سوزانده است. تخت جمشید در 56 کیلومتری شمال شرقی شیراز و 6 کیلومتری استخر ،در جلگه مرودشت واقع است تخت جمشید طبق دو کتیبه ای که در بالای دیوار جنوبی آن کنده شده از بناهایی است که بفرمان داریوش هخامنشی ،در حدود سال 520 پیش از میلاد ساخته شده است.

پلکان بزرگ

راهی که به بالای تخت یا صفه راهنمایی می نماید . دو پلکانی است که در دو طرف،روبروی هم ساخته شده و شماره هر یک از پلکانها ،از پائین تا بالای تخت 110 و درازای هر یک 90/6 متر و پهنایش 38 سانتی متر و بلندیش 10 سانتی متر میباشد.

سردر بزرگ یا مدخل

برای وارد شدن به درون ارگ تخت جمشید پس از پلکانهای شرح داده شده،تنها راه،سردر بزرگ بوده و آن ساختمانی است چهار گوشه که در بالای پلکانهای نامبرده،واقع گردیده است . این مدخل دارای ،4 ستون و سردر غربی و شرقی و جنوبی بوده است که 4 جرز دو درگاه ان ، با دو تا از ستونهایش ،هنوز بر جا و باقی میباشد.

درگاه غربی مدخل

 در ورودی بزرگ نامبرده ، که در خارجی بوده ، رو به مغرب و متوجه پلکان بزرگ می باشد. در طرفین درونی جرزهای درگاه غربی،تقریباً در بلندی دو متر از کف،دو پیکر حیوان بزرگ که بدن و دستهای آنها شبیه باعضای گاو و سرشان مانند سر شیر میباشد،حجاری شده است.

درگاه شرقی

درگاه دومی که درونی بوده به طرف شرق واقع است. جرز های این درگاه دارای دو گاو بالدار با سر انسان است و تاجی هم بر سر دارند، این نقوش بالدار تقلیدی است از مجسمه های دروازه پایتختی که (سارگن) ،پادشاه آشور در حدود 712 پیش از میلاد پس از ترک نینوا پایتخت قدیم اشور در 15 میلی شرقی شهر موصل ساخته است.

آپادانه (آپادانا) یا بارگاه

در جنوب سر در بزرگ ،بفاصله 50 متر،ساختمان ستون داری آشکار و نمایان است که موسوم به کاخ آپادانه یعنی کاخ بار عام میباشد .تمام ساختمان بار عام نامبرده،اکنون دارای 13 ستون میباشد،و بوسیله دو پلکان دو طرفی شمالی و شرقی،بآن وارد می شوند . دو پلکان نامبرده ،یکی پلکان کهنه است که به سمت شمال متوجه می باشد ،دیگری پلکان نو پیدایش است که در سوی خاوری (شرقی )ساختمان واقع است و شرح آن زیر عنوان (( پلکان نو پیدایش)) بیاید. دیوار پیش بست پلکان کهنه ،به نقوش چندین تن از نمایندگان ملل مختلف،مزین و آراسته میباشد . ساختمان آپادانا عبارت بوده از یک تالار چهار گوشه مرکزی،و چهار ایوان به شکل راست گوشه که هر یک از ایوانها 12 ستون و خود تالار مرکزی 36 ستون ،در 6 ردیف داشته است.

ستونهای بارگاه آپادانه (آپادانا)

بلندی های ستونهای  آپادانا نزدیک به 18 متر و قطر پای آنها دو متر است. قسمت بالای ستونها مرکب از سه جزء است اول سر ستون اصلی دوم قسمت مارپیچ  دوگانه سیم تنه دو گاوی که پشت به پشت داه اند .در بالای تمام ستونهای تالار مرکزی،همین نوع مجسمه گاو بوده است ولی روی ستون های ایوان شرقی مجسمه دو شیر و در بالای ستون های ایوان غربی، مجسمه دو گاو بدون قسمت مارپیچ دوگانه و سر ستون اصلی بوده است. در ماه شهریور 1312 شمسی، چهار لوح زرین و سیمین از گوشه های شمال شرقی و جنوب شرقی تالار مرکزی اپادانه بدست آمده است که روی همه آنها عبارتی به یک مضمون ، بسه خط میخی پارسی و عیلامی و بابلی نقر گردیده و ترجمه آنها بدینقرار است.

 

 

 

 

 

ترجمه لوحها

داریوش . شاه بزرگ  شاه شاهان شاه کشور ها پسر وشتاسپ هخامنشی.داریوش شاه گوید : این است کشوری که من دارم . از سکستان آنطرف سغد ، از آنجا تا کوشا (حبشه)، از هندوستان تا سارد(لیدی) ،که اهورامزدا،بزرگترین خدایان بمن داده است. اهورامزدا مرا و خاندان مرا نگهداری کند.

پلکان نو پیدایش

در جانب شرقی ایوان شرقی کاخ آپادانا،باز دو پلکان دو طرفی نمودار و مشهور به پلکان نو می باشد که در آبان ماه 1311 شمسی کشف گردیده است دور پلکان در ردیف صورت 8 تن سرباز نیزه دار پارسی نقش گردیده و پشت سر آنها ،در هر دو سوی صورت شیری که گاوی را میدرد با یک ردیف درخت سرو دیده میشود. در سمت راست پیش پلکان ردیف دوم چندین تن از سران سپاه و بزرگان لشگر و سربازان ویژه شاهی،و کماندار و نیزه دار نمایان است در قسمت چپ دیوار پیش بست پلکان نو پیدایش ،در 23 مجلس پیکر و تصویر نمایندگان کلتهای تابعه خشایارشا نقش گردیده است. این نقوش صورت ملل باجگذاری هستند که در عید نوروز،باج و پیشکشهای خود را آورده میخواهند به پیشگاه اعلیحضرت خشایارشا،شاه توانای آن زمان که سرور 31 کشور باجگذار بوده تقدیم می نمایند. پلکان نو پیدایش ،قرینه آن که در سمت شمال بارگاه آپادان واقع است،طبق کتیبه ای که در دیوار پیش بسمت آن نقر گردیده از بناهای خشایارشا میباشد. تا پیش از پیدایش لوحهای زرین و سیمین نامبرده در بالا،بارگاه آپادان بکاخ خشایارشا مشهور بود ولی سپس ثابت گردید که فقط پلکانهای دو سمت بارگاه بفرمان خشایارشا،ساخته شده و خود کاخ از بناهای داریوش بزرگ بوده است رجوع به کاخ اپادانا شود.

بارگاه صد ستون

در مشرق کاخ آپادانا ساختمانی موجود است به نام صد ستون که دومین کاخ بار، و عبارت است از یک تالار و یک ایو.ان در شمال آن،در این ساختمان هیچ کتیبه ای دیده نمی شود،ولی بنای آن از خشایارشا بوده است و طبق کتیبه خط بابلی ،اتمام و بپایان رسیده آن توسط اردشیر اول هخامنشی پسر خشایارشا بوده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

ساختمان تالار صد ستون

این تالار به شکل چهار گوشه و دارای یکصد ستون تمام سنگی در ده ردیف بوده و اکنون پاستون هایش بجای مانده .در چهار دیوار تالار صد ستون هشت در و 36 پنجره و طاقچه سنگی دارد، و بین آنها دیوارهای آجری بوده که فعلاً خراب شده است.

درگاههای شمالی صد ستون

در چهار جرز دو درگاه شمالی آن،چهار بار مجلس بار شاهی را نشان میدهد،در بخش بالا شاهنشاه روی کرسی شاهانه نشسته و در جلو او دو عود سوز گذارده شده،پس از آن یکی از بزرگان کشور ایستاده گزارش میدهد : زیر کرسی شاه پنجاه تن از نگهبانان پارسی و مدی هم ایستاده اند.

 

 

 

 

 

 

 

درگاههای شرقی

در درون دو جرز یکی از دو درگاه شرقی،شاه با گاو کوهی ،و در درگاه دیگر با شیر بالداری که پنجه عقاب و دم عقرب و یک شاخ نیز دارد،در جدال می باشد این جانور را می توان به خدای بدی یعنی اهریمن تعبیر نمود که شاه از طرف اهورامزدا با او میجنگد.

درگاههای جنوبی

در داخل هر یک  از چهار جرز این دو درگاه باز چهار مجلس بار،دیده می شود، یعنی شاه با اعضاء سلطنت روی کرسی نشسته است در اینجا کرسی شاهانه روی تختی قرار دارد. در پائین کرسی شاه پیکر 14 تن از نمایندگان ملتهای تابع ایران در سه ردیف ایستاده اند در بالای تخت پشت کرسی،یک تن از بزرگان کشور نمایان و چتری بالای سر شاه نگهداشته است. در بالای سر شاه نیز ، یک ردیف شیر و دو فروهر بزرگتری بوده و اکنون به زمین افتاده است.

 

 

 

 

 

درگاههای غربی

جرزهای دو درگاه غربی شاه را نشان می دهد که با دیو بالداری که دارای سرشیر و یک شاخ است میجنگد.

ایوان کاخ صد ستون

این ایوان که تاریخ پیدایش جدید آن مهر ماه 1315 شمسی بوده در امتداد شمالی کاخ نامبرده واقع و شکل راستگوشه را دارد. در سمت شرق و غرب این ایوان ،دو بدنه سنگی که مرکب از سنگهای سیاه و صیقلی است موجود و روی هر یک گاو بزرگی ایستاده و یر و تنه آن شکسته و بزمین افتاده است. ایوان شمالی نامبرده دارای 16 ستون مانند ستون های خود تالار بوده است. قسمت بالای ستون ها مرکب بوده از سر ستون و قسمت مارپیچ دو گانه و دو حیوان نشسته پشت به پشت داده که دارای تنه گاو و سر انسان با ریش دراز می باشد نیمی از سر ستون شبیه به ستون های نامبرده که در کاخ سه دروازه بدست آمده برای نمایش آثار دوران هخامنشی بموزه ایران باستان در تهران برده شده است.

مدخل دوم

در جلوی ایوان کاخ صد ستون ساختمان سنگی مختصری نمایان است که دارای تنه ستونها ی بزرگی میباشد. یکی از سر ستونهای آن که عبارت از دو گاو نشسته پشت به پشت داده است موجود و بزرگی و طرز ساختمان آن باعث بسی حیرت و شگفتی انگیز می باشد. سر ستون نامبرده در سال 1315 شمسی بهمت آقای دکتر (( اریک اشمیت)) بیکی از تالارهای بزرگ تخت جمشید حمل و برای حفاظت و نمایش در آنجا گذارده شده است. رجوع به کاخ صد ستون شود.

کاخ سه دروازه

در جنوب شرقی کاخ بارعام داریوش ( آپادان ) ساختمان تقریباً چهارگوشه ای پدیدار است. در شمال و جنوب آن دو ایوان و چند اطاق بنا شده است. ساختمان مرکزی کاخ سه دروازه مربع و دارای چهار ستون بوده و هر یک از ایوانها دو ستون داشته و کف این کاخ پست تر از کف آپادن و تا زاویه جنوب شرقی ساختمان هدیش امتداد دارد. هر چند در کاخ سه دروازه کتیبه ای دیده نشده ولی از طرز ساختمان آن معلوم میشود که از بناهای داریوش اول و در حدود 515-512 بیش از میلاد ساخته شده است.

پلکان دو طرفی کاخ سه دروازه

در سمت شمال این کاخ دو پلکان در راست و چپ ساخته شده و شماره هر یک 30 دانه و در بالای دیوار پیش بست آنها نرده سنگی با کنگره های خیلی زیبا وجود دارد. در بخشهای خارجی نرده های پلکانها سه نیزه دار پارسی و مدی و سپس شیری که گاوی را میدرد نمایان است دیوار پیش بست ایوان شمالی این کاخ در هر دو طرف اراسته به چهار تن نیزه دار و کماندار میباشد. در دو سمت نیزه داران مجدداً شیری گاوی را میدرد و در بالای اینها نقوش سربازان دیده میشود.

ایوان شمالی سه دروازه

این ایوان به شکل راستگوشه و دارای دو ستون تمام سنگی که پا و سر ستون یکی از آنها هنوز باقیست. در جلوی این ایوان نرده ای با کنکره های سنگی موجود است و در هر طرف آن نقوش سربازان پارسی حجاری شده است.

تالار مرکزی کاخ سه دروازه

پشت ایوان شمالی ،تالاری است چهار گوشه و سقف آن روی چهار ستون برقرار بوده است. این تالار در شمالی و شرقی و غربی داشته است در دو جانب درونی جرزهای درگاه شرقی تالار،داریوش اول روی سریر نشسته و خشایارشا ولیعهدش در پشت سر او ایستاده است سریر شاه روی تختی قرار دارد که 28 تن از نمایندگان ملتهای مختلف پائین تخت را روی دو دست نگهداشته اند. جرزهای دو درگاه شرقی و جنوبی تالار مرکزی نامبرده آراسته به نقش داریوش اول می باشد و دو تن از غلامان هم در دنبال او روانند. و در بخش بالای درگاه نیز،نقش فروهر که در حالت پرواز دیده میشود حجاری شده است.

ایوان جنوبی کاخ سه دروازه

در جنوب تالار مرکزی،ایوانی است چهار گوشه و دارای دو ستون،سنگی مانند ستون های کاخ صد ستون کمی کوچکتر بوده و اکنون پاستونهای آن ها بر جای خود باقی است. در سمت جنوب ایوان پلکان کوچک و ظریفی از سنگ سیاه وجود دارد . که طرافت حجاری آن،توجه عموم جهانگردان را بخود جلب است. در طرف خارج نرده های کنار پلکان،سربازان نیزه دار پارسی منقوش گردیده و در طرفین درونی این نرده ها، مستخدمین و غیره از پلکان بالا میروند پلکان نامبرده برای نمایش صنایع دوره هخامنشی بتهران برده شده است. رجوع به کاخ سه دروازه شود.

عمارت آئینه یا کاخ تچرا

پس از گذشتن از سمت جنوب کاخ آپادان،از جانب جنوبی آن و جنوب غربی کاخ سه دروازه،ساختمان سنگی تقریباً سیاه رنگ نمودار است و اکنون مشهور به تالار مرکزی این نقر گردیده تجرا یعنی قصر زمستانی بوده است بعلت آنکه در سه سوی در و پنجره دارد و از بامداد تا شام آفتاب از سه طرف در آن میتابد. ساختمان تجرا طیق دو کتیبه موجود در آن از بناهای داریوش بزرگ میباشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پلکان غربی کاخ تچرا

در سمت غرب این کاخ پلکانی است دو طرفی که در دو طرف داخل و خارج نرده های کنار آن، باز نمایندگان ملتهای باچگذار،تحف و پیشکشهای خود را آورده،با راهنمایی دربانان پارسی و مدی از پلکان بالا میروند. بنای این پلکان طبق کتیبه ای که در وسط دیوار پیش بست پلکان دیده می شود از اردشیر سوم هخامنشی می باشد.

تالار شمالی تچرا

این تالار به شکل چهار گوشه و دارای چهار ستون بوده است در جلو یکی از درگاههای آن سنگی بشکل مکعب راستگوشه برپاست و روی آن غلامی نقش گردیده که در یکدست هوله و در دست دیگر عطردان دارد.

تالار مرکزی تچرا

تالار مرکزی همانند تالارهای دیگر چهار گوشه و دوازده ستون در سه ردیف داشته و چهار دیوار 6 در و 8 طاقچه و 4 پنجره سنگی دارد و دور کیلوئی هر پنجره و طاقچه کتیبه ای بسه خط میخی پارسی و عیلامی و بابلی نوشته شده و ترجمه آنها از این قرار است. این کیلوئی سنگی پنجره در خانه شاهی داریوش ساخته شده است.

ایوان جنوبی

در امتداد جنوبی تالار مرکزی ایوانی است بشکل راستگوشه و شماره ستونهای آن 8 در دو ردیف کارگذارده شده بوده است ایوان نامبرده تا دو طاقچه شرقی و غربی آن بنابر کتیبه ای که دور آنهاست از بناهای داریوش اول می باشد سپس خشایارشا دو پایه سنگی که یکی از آنها شکسته و به زمین افتاده بر دو گوشه جنوب شرقی و جنوب غربی ایوان افزوده است رجوع به کاخ تچرا شود.

تپه مرکزی

در طرف غرب ساختمان سه دروازه و مشرق کاخ تچرا تپه بلند و مرتفعی پدیدار است که سطح آن از تمام نقاط روی تخت بلندتر است سطح این تپه تقریباً چهر گوش و به ویرانه های برجهای بابل مانند است احتمال قوی میرود که تپه نامبرده خرابه بنای مخصوص عبادت و پرستش ساکنین صفحه تخت باشد. در جنوب تپه مرکزی فضای مسطحی است که از مشرق و مغرب منتهی میشود حرز و پلکان دو طرفی دارای حجاریهای زیبا و این دو پلکان طبق کتیبه ای که در دیوار آن است از بناهای خشایارشا می باشد.

تخت جمشيد نه شهر بود و نه دژ، جايگاه با شكوهي براي برگزاري مراسم بزرگي بود كه شاه ايران سران كشور و نمايندگان 28 كشور متبوع را در بارعام به حضور مي پذيرفت.

طرح اصلي ساختمان تخت جمشيد دردوران فرمانروايي داريوش بزرگ ريخته شد. از همان نخست تعداد و محل كاخ ها، عمارت ها و كاربردهاي جداگانه هر يك معين ومشخص شد. براي برپايي اين بنا از سه نوع مصالح ساختماني عمده ( چوب، خشت هاي خام و پخته و سنگ هاي آهكي محلي ) استفاده شده است. چوب هايي كه در محل تهيه مي شد با ذوق و سليقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزير بودند چوب هاي در خور كاخ هاي تخت جمشيد را از دور دست ها حمل كنند. براي مثال،تيرهاي زير از چوب درخت سدر بوده كه در آن زمان فقط در لبنان مي روييده است.

خشت هاي گلي در ساختن ديوارها و روپوش سقف ها به كار مي رفت كه دوام چنداني نداشت. اين خشت را باران مي شست و با بر اثر زمين لرزه فرو مي ريخت. سنگ هاي كوه رحمت براي سنگتراشان و معماران جمشيد از هر جهت مناسب بود. اين سنگ هاي آهكي بسيار سخت و محكم اند و رنگ هاي طبيعي گوناگون سفيد، كهربايي، دودي و سياه دارند كه خوب تراشيده مي شوند. به ويژه نوع سياه آن كه بر اثر صيقل به شكل مرمر در مي آيد. بسياري از قطعه سنگ ها را گيرهاي آهني به نام " دم چلچله " به هم متصل كرده اند. در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. ديوارها را با آجر لعابدار و كف اتاق ها را با گچكاري مي پوشاندند. روي درها با قطعات زر وسيم آراسته شده بود. پرده هاي بزرگ رنگي بر زيبايي درون و برون كاخ ها مي افزود. فرش هاي نفيس كف اتاق ها چشمان را خيره مي كرد.عملا" امكان نداشت كه ساختمان تخت جمشيد در دوران شاهي داريوش بزرگ به پايان برسد. كار ساخت اين بناي عظيم در طول حكومت پسر او خشايار شاه اول و نوه اش اردشير اول ادامه يافت. بدين تربيت ساخت بنا نزديك به 200 سال طول كشيد.

بر اساس نظر تاريخ نگاران اين بنا حدود 200 سال آباد و مورد استفاده شاهان بوده است تااين كه در پي حمله اسكند مقدوني به ايران ( 330 ق.م . ) به دست وي در آتش سوخت و از آن پس متروك شد. وسعت كليه ساختمان هاي تخت جمشيد حدود 135000 متر مربع ارتفاع كف ساختمان هاي آن از دشت از 8 تا 18 متر است.

از تمامي آنچه روزگاري تخت جمشيد ناميده مي شد امروز ظاهرا" چيزي بيش از چند ستون و پلكان و سردر ويران شده باقي نمانده است. شگفت اين همين ويرانه ها نيز پس از گذشت دو هزار وپانصد سال همچنان هنر شكوهمند و معماري بي همتاي هخامنشيان را نشان مي دهند.

براي درك اهميت اين خرابه ها بايد به رمز هنر و معماري هخامنشي پي برد. هخامنشيان در ساخت تخت جمشيد از منابع گوناگوني الهام گرفتند. پارس ها دست كم با دو فرهنگ غني، اوراتو در شمال و ايلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها براي ريختن شالوده محكم فكري در هنر معماري بهره گرفتند.           

هخامنشيان در لشكر كشي به مصر، بابل،ليدي و اروپا، با انديشه هاي ديگري در زمينه معماري آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زيبا سازي تخت جمشيد به خدمت گرفتند. شايد اولين بار در تاريخ بشر بود كه ذوق سرشار ، ثروت بي كران و اراده استوار در يك نقطه از جهان به هم رسيدند تا چيزي آفريده شود كه هنر شناسان و تاريخ نكاران آن را هنر و معماري هخامنشي بخوانند.

سرزمين ايران در دوران پادشاهي هخامنشيان به ايالت‌ها يا استان‌هايي تقسيم مي‌شد كه در رأس آن‌ها يك «شهربان» [به پارسي باستان: خشسَ پاون  (Khshasa-Pavan)؛ به يوناني: ساتراپ (Satrap)؛ به پهلوي: شهرب (Shahrab)؛ به فارسي: شهربان؛ به معناي: حافظ (قلم‌رو) پادشاهي] به عنوان نماينده‌ي پادشاه و فرمان‌دار آن ناحيه، قرار داشت. بر اين اساس، در متون يوناني، ايالت‌هاي هخامنشي «ساتراپي» خوانده شده است.

با تقسيم شدن قلم‌رو شاهنشاهي هخامنشي به صورت ايالت‌هايي جداگانه، تك‌تك نواحي مختلف آن در ساختار سياسي واحدي گرد مي‌آمدند و الگوي شهرباني، نوعي وحدت و يكپارچگي سياسي و اداري ايجاد مي‌نمود. با اين حال، هر منطقه از لحاظ نوع حكومت و درجه و ماهيت وابستگي‌اش به دولت مركزي، تفاوت‌هاي عمده‌اي با ديگر مناطق داشت. براي نمونه، طوايف گله‌دار رشته كوه‌هاي زاگرس هرگز به هيچ يك از ايالت‌هاي هخامنشي نپيوستند و كاملاً با نظام حكومت مركزي يك‌‌پارچه نشدند. از اين رو، پارس‌ها براي مهارنمودن كوه‌نشينان پراكنده، به نوعي سازش موقت تن داده بودند و پادشاه نيز پيوسته براي رهبران اين طوايف هدايايي مي‌فرستاد تا آنان در مقابل، ملزم به ياري او در مواقع ضروري شوند؛ بدين سان، پادشاه مي‌توانست از منابع نيروي انساني آنان در مواقع لزوم استفاده كند. اين طوايف در تأمين امنيت مناطق دشوار-گذر كوهستاني به شاه بزرگ ياري مي‌رساندند و كم‌تر به روستانشينان كوه‌پايه‌ها شبيخون مي‌زدند تا بدين ترتيب، حسن نيت خود را به او نشان دهند.

هر ايالت هخامنشي، غالباً سرزمين بسيار پهناوري بود و اگر بر اساس نام افراد قضاوت كنيم، همه‌ي شهربان‌ها يا استان‌دارها، از نجيب‌زادگان پارسي (يا حداقل، آريايي) بودند كه امور ايالتي را از مركز آن ايالت اداره مي‌كردند. مركز ايالت‌ها، غالباً همان پاي‌تخت‌هاي قديمي دولت‌هايي بود كه به دست پارس‌ها فتح شده بود. براي نمونه، در مصر مركز ايالت، شهر «ممفيس» بود، در ليديه شهر «سارد»، در ماد «اكباتان» و در بابل شهر «بابل». پاي‌تخت يا مركز هر ايالتي، به منزله‌ي نمونه‌ي كوچك‌تر مراكز سلطنتي بود. ماليات‌ها يا خراج‌هاي ايالت در آن جا گرد مي‌آمد و انبار مي‌شد و بخشي از آن‌ها نيز به دولت مركزي ارسال مي‌گرديد. بدين ترتيب، هر ايالتي هزينه‌ها و نيازهاي خود را از طريق منابع داخلي خويش تأمين مي‌كرد. برخي خراج‌ها جنسي (كالايي) بود و مي‌شد از آن‌ها مستقيماً براي تغذيه و حفظ پادگان‌هاي محلي استفاده كرد. خراج‌ها و ماليات‌هايي نيز به صورت فلزات گران‌بها و معمولاً نقره دريافت و براي هزينه‌هاي استثنايي ذخيره مي‌شد.

محل سكونت شهربان در مركز ايالت، يك كاخ بود كه غالباً، به شاهان پيشين آن سرزمين تعلق داشت. از اين كاخ‌ها براي پذيرايي از شاهنشاه پارسي به هنگام مسافرت وي به ايالت‌هاي امپراتوري نيز استفاده مي‌شد. در كاخ‌هاي ايالتي، بايگاني‌هايي وجود داشت كه فرمان‌هاي سلطنتي در آن‌ها نگه‌داري مي‌شد. جريان اداري و ديوان‌سالاري منطقه‌اي، از همين بايگاني‌ها اعمال مي‌گرديد. درخواست‌ها يا دادخواست‌هاي خطاب به شهربان را به آن جا مي‌فرستادند و نسخه‌هايي از تصميمات وي را - كه گزارش عمل‌كرد مقامات محلي بر آن‌ها پشت‌نويسي شده بود - براي مراجعه در آينده، بايگاني مي‌شد. الواح ديواني نوشته شده به زبان ايلامي كه در افغانستان، ارمنستان و تركيه يافته شده، نمودار آن است كه اقدامات ديوان‌سالارانه‌ي مورد تأييد و انجام شده در تخت جمشيد، در ايالت‌هاي مختلف امپراتوري نيز عيناً انجام مي‌گرفته است . در واقع مي‌توان گفت كه ديوان‌سالاري شگرف و عظيم هخامنشي - كه در آن، تمام عمليات و فعاليت‌هاي اجرايي و اداري و مالي اعضاي دولت (از پادشاه تا كارگران) به دقت ثبت و ضبط شده و مورد رسيدگي و ارزيابي دقيق كارشناسان و مأموران ديواني قرار مي‌گرفت تا تمام امور دولت، منضبط، قاعده‌مند، سالم و قانوي گردد - به عنوان الگويي رسمي و كارا و ثابت، در سراسر قلم‌رو شاهنشاهي هخامنشي گسترده و نهادينه شده بود.

تزيينات کاخ‌های هخامنشی

پارسيان با بهره‌گيري از سنت‌هاي معماري كاخ‌هاي ستون‌دار رايج در مناطق مرتفع مشرف بر ميان‌رودان و هنر ايوني‌ها (Ioni)، در تزيينات كاخ‌هاي خود از سنت‌هاي هنري كهن مردماني استفاده كرده‌اند كه در پي كشورگشايي‌هاي كوروش و داريوش به شاهنشاهي نوپاي پارس پيوسته بودند. ويژگي بارز اين سنت‌هاي هنري، پيچيدگي آن بود كه خود ريشه در آميزش هنري آن داشت.
در عرصه‌ي هنر خاورميانه، از يك سو، امپراتوري‌هاي مغلوب آشور و بابل تا زمان سقوط خود به دست سپاهيان پارس، ميراثي را حفظ كرده بودند كه به گذشته‌هاي دور در عصر سومريان، يعني ميراثي كه عناصر جهاني را در هنر خويش تجسم مي‌كرد؛ و از سوي ديگر، مردم مناطق لوان (Levan) در ساحل شرقي مديترانه، آرامي‌ها و به ويژه فنيقي‌ها شماري از مضامين تصويرگري را كه از ميان‌رودان، مصر و مناطق حاشيه‌‌ي درياي اژه به عاريه گرفته بودند، حفظ نموده بودند. ليكن با سقوط سازمان پادشاهي و نظام اجرايي سابق آن‌ها، مفاهيم اسطوره‌اي اوليه به فراموشي سپرده شد. لذا پارسيان كه به تازگي به مقام سروري ملت‌هاي آن روزگار رسيده بودند، هنري را پذيرفتند كه از مكاتب مختلف و گاه متعارض هنري شكل يافته بود. بدين ترتيب، وام‌هاي گوناگون هنري، هنر درباري پارسيان را كه در خدمت شكوه پادشاه و مردم سرزمين‌هاي وي بود، غنا بخشيد.
هر چند نخستين شكل هنر تزييني كاخ‌هاي هخامنشي در پاسارگاد ديده مي‌شود اما امروز، مي‌دانيم كه اين هنر در دو مرحله گسترش يافته است. بر روي قطعات به جاي مانده از تزيينات حجاري كاخ كوروش كبير در پاسارگاد با همان تالار بار عام ، مجموعه‌ سنگ‌نگاره‌هايي را مي‌بينم كه در اصل، تصاويري متعلق به نگهبانان خدايان آشور و بابل بودند ولي اينك اين نگاره‌ها، فارغ از مفاهيم نمادين اوليه خود در اين كاخ آفريده شده‌اند: نگهبان خداي خورشيد آشوري، به شكل انسان - گاو درآمده و نگهبان خداي تباهي، به شكل فرشته - ماهي. در مقابل در كاخ ورودي و بر روي يكي از درگاه‌هاي جانبي تالار كه به شكل سنگي يكپارچه هنوز پا برجا است، نقش انسان بال‌داري را مي‌بينم كه وجود نوشته‌اي به سه زبان - كه امروزه از بين رفته است - بر بالاي اين نقش، گواه آن است كه اين سنگ‌نگاره، تصويري از كوروش كبير است. تاج سه شاخه‌اي كه كورش در اين نگاره بر سر دارد، به نظر مي‌رسد از هنر تصويرگري مقدس مصريان به وام گرفته شده است (از آن جا كه در آن هنگام پارسيان هنوز مصر را فتح نكرده بودند، احتملاً منطقه‌ي لوان كه در ميانه‌ي ايران و مصر واقع بود، واسطه‌ي انتقال اين بُن‌مايه‌ي هنري باشد). بال‌هاي اين نگاره به گونه‌اي است كه نگاره‌ي فرشتگان نگهبان معابد آشور و بابل را در ذهن متبادر مي‌سازد. جامه‌ي كورش نيز در اين نقش، ايلامي است. چهره نجيب و شريف اين نگاره - كه نمودار تصويري آرماني از شاهنشاه است - مي‌خواهد سياست و منش درخشان كورش را در مدارا با مردمان‌اش و تكثرگرايي پادشاهي‌اش را به نمايش بگذارد. دروازه‌هاي اصلي كاخ كورش در پاسارگاد نيز با نقش حيوانات پهن‌پيكر تزيين يافته بودند كه امروزه تقريباً از ميان رفته‌اند . اين سنگ‌نگاره‌ها از تزيينات كاخ‌هاي آشوري كه در آن زمان امكان ديدن آن‌ها وجود داشته است، الهام گرفته شده ‌است. با اين حال، اين داريوش كبير بود كه در فاصله‌ي سال‌هاي 521 تا 486 پيش از ميلاد، به هنر درباري هخامنشي شكلي ثابت بخشيد و از آن حمايت كرد به گونه‌اي كه جانشينان وي نيز قواعد اين هنر را پذيرفتند و آن را دنبال كردند.
پيروزي‌هاي پياپي داريوش در دو سال نخست پادشاهي‌اش بر شورشيان امپراتوري و قدرتي كه از اين فتوح به دست آورده بود، سرانجام در صخره‌ي بيستون، مشرف بر جاده‌ي ميان‌رودان و ماد به تصوير كشيده شده كه در آن، براي نخستين بار، روي‌دادها و وقايع تاريخي دوران يك پادشاه به شكل تركيبي و نه حادثه‌اي نشان داده شده است. چنين روايتي را مي‌توان ريشه در سنت جاري ميان‌رودان در عصر پادشاهي «نارام سين»، فرمانرواي اكد در دو هزار سال پيش از آن دانست كه داريوش نيز از آن الهام گرفته بود. نگاره‌هاي اين صحنه نيز به وضوح يادآور سنگ‌نگاره‌ي «آنوباني‌ني» پادشاه لولوبي است (سده‌ي بيستم پ.م.). در سنگ‌نگاره‌ي بيستون، نمادگرايي پيچيده‌اي به كار برده شده كه در آن، ايدئولوژي پادشاهي و خداشناسي فرمان‌رواي پارسي، در هم آميخته است.

 هنر در خدمت ايدئولوژي پادشاهي

در آرامگاه داريوش در دل ديواره‌هاي سنگي «نقش رستم» واقع در مجاورت مكان آييني ايلاميان باستان، ايدئولژي پادشاهي هخامنشي، جنبه‌ي تركيبي‌تري به خود مي‌گيرد. بر فراز ورودي آرامگاه، سردري ديده مي‌شود كه بن‌مايه‌هاي آن از هنر مصري وام گرفته شده است و شبيه ايوان ورودي كاخ‌هاي ستون‌دار هخامنشي است؛ و سرستون‌هاي آن كه پيش‌تر كوروش نيز آن‌ها را به كار برده بود، به شكل گاوي دو سر است. نقوش و نگاره‌هاي آرامگاه داريوش در نقش رستم، در ساخت كاخ‌هاي شوش و تخت جمشيد، با عناصري مانند سرستون‌هاي توماري كه از هنر مردم «لوان» وام گرفته شده و نيز با پاستون هاي گلداني شكل مصري و بدنه و شال يوناني، تكميل شده است.

در ايوان اين آرامگاه، سكويي در دو طبقه ديده مي‌شود كه اقتباسي از نمونه‌ي يافت شده در ايذه ـ مالمير است كه شاهزاده‌اي ايلامي در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد بر روي سنگ آفريده است. همچنين آشوريان در سنگ‌نگاره‌هاي خود تصويري از تخت سلطنتي را نشان داده‌اند كه ستون‌هاي پهلوان‌پيكر اسطوره‌اي اين تخت را بر دست گرفته اند. داريوش به جاي ستون‌هاي پهلوان پيكر از نقش افرادي استفاده كرده است كه نماينده‌ي ملت‌هاي زير فرمان وي مي‌باشند و نام ميهن هر يك، در كنارش نوشته شده است. برخي از اين افراد مسلح هستند . اين بدان معنا است كه افراد مذكور اسير به شمار نمي‌آمدند بل كه آنان مردماني آزاد محسوب مي‌شدند كه در سرزمين‌هاي امپراتوري هخامنشي حق زندگي آزادانه داشتند.

پادشاه پارسي در اين تصوير، در حال تكريم و اداي احترام به نمادي خداي‌وار (فر كياني؟) است كه بر فراز آتش مقدس نشان داده شده است.

- شوش و تخت جمشيد

هر چند كه داريوش پيش‌تر كاخي را براي اقامت زمستاني خود در بابل داشت ولي وي كاخ‌هاي شوش را نيز براي اقامت خود در طول زمستان بنا نهاد. براي رسيدن به كاخ‌ها از سمت شهر سلطنتي، بايد از دروازه‌ي باشكوهي عبور مي‌كردند كه خشايارشاه ساخت آن را به پايان رسانيد. در دو سوي اين دروازه، دو تنديس  از داريوش كه در مصر ساخته شده بود، قرار داشت.

پس از حمله‌ي اسكندر و سقوط شاهنشاهي پارس، بناي كاخ به دليل متروكه ماندن رو به ويراني نهاد. از اين رو، تزيينات زيبا و با شكوه لعاب‌دار ديواره‌هاي كاخ امروزه از ميان رفته است به گونه‌اي كه ديگر نمي‌توان محل دقيق آجر- نگاره‌هاي كمانداران پارسي و ايلامي را در كاخ شناسايي كرد. لباس با شكوه اين سربازان بخش جالب توجه آجر- نگاره‌ها است ولي يقين داريم كه به هنگام جنگ و نبرد از اين لباس استفاده نمي‌كرده‌اند. بر روي لباس چين‌دار و رنگارنگ اين سربازان آذين‌هايي گل‌سرخي ديده مي‌شود كه نقوش معماري برج‌هاي كنگره‌اي قلعه‌هاي قديمي را در ذهن تداعي مي‌كند.

کاخ کوچک خشایار شا یا (هدیش)

هدیش یا عمارت نشیمن واقع است در جنوب شرقی تچرا و جنوب تپه مرکزی،ساختمان هدیش مرکب است از یک ایوان شمالی و تالار مرکزی و دو تالار شرقی و غربی . هر یک از این دو تالار 4 ستون داشته و پاستونهای آن هنوز سر جای خود باقیست و اطاقهائی نیز در است و چپ این دو تالار ساخته شده و شماره هر یک سه می باشد. کاخ کوچک خشایارشا و تمام منصفات آن بر حسب کتیبه هائیکه روی پایه های مکعب   شکل ایوان و در حرزهای درگاههای شمالی و شرقی و غربی نقر گردیده از بناهای خشایارشا پسر داریوش اول است و نامش در کتیبه های نامبرده ((هدیش)) یعنی جای نشیمن گفته شده است و گمان میرود در حدود 475 سال پیش از میلاد بنا شده باشد.

ایوان شمالی هدیش

در تمام امتداد شمالی کاخ کوچک خشایارشاایوانی ساخته شده است بشکل راستگوشه که دارای 12 ستون در دو ردیف بوده است. در دو گوشه شمالی شرقی و جنوبی غربی این ایوان،دو پایه سنگی بر پاست و در روی هر یک کتیبه ای بسه زبان پارسی و عیلامی و بابلی بفران خشیارارشا نوشته شده است.

تالار مرکزی کاخ کوچک خشایارشا

از جای ستونهایی که در تخته سنگهای کف تالار نمایان است معلوم میشود این تالار 36 ستون در شش ردیف داشته و تماماً در هنگام آتش سوزی (حریق ) از طرف اسکندر مقدونی تبدیل به آهک شده و قریب 20 طاقچه و پنجره بوده است. در داخل پنجره ها ، صورت کارکنانی که هر یک بکاری مشغولند حجاری شده است از بودن این نقوش میتوان پی برد که این عمارت حرمسرای خشایارشا بوده است،دو در تالار مرکزی بایوان شمالی باز میشود و در حرزهای آنها خشایارشا با دو غلاک که چتری بالای سر شاه نگهداشته اند از تالار بیرون می آیند دو در تالار با طاقهای شرقی و غربی و یک در آن هم به مهتابی جنوبی باز میشود و جرزهای این دو در باز مزین بنقوش شاه و دو غلام است اما در این جا هر سه داخل تالار میشوند. رجوع به کاخ هدش شود.

بنای اردشیر سوم

بنایی در مغرب ساختمان هدیش و جنوب حیاط جنوبی کاخ آئینه دیده میشود که فقط دارای چند تنه ستون سنگی و یک دیوار شمالی تقریباً ببلندی 2 متر میباشد و دو پلکان کوچک هم در دو انتهای دیوار وجود دارد. دیوار شمالی نامبرده،مزین و آراسته است. بنقوش سربازان و پاسبانان پارس و سرلوحه بیک خط و زبان که مضمون هر سه آنها یکی است و از مفاد آنها چنین معلوم میشود که این بنا و دو پلکان کوچک از بناهای اردشیر سوم میباشد.

عمارت جنوب شرقی یا حرمسرا خشایارشا

برابر  گوشه جنوب غربی بارگاه صد ستون،و جنوب شرقی کاخ سه دروازه،ساختمانی در پست ترین سطح صفه نمایان است که مشهور بکاخ جنوب شرقی می باشد در سال 1311 خورشیدی،از طرف آقای پرفسور((رنست هرتسفلد )) نماینده دانشگاه شرقس شیکاگو از روی نقشه پیشین در روی پیلهای اولیه بنا شده است. ساختمان نامبرده که نیز معروف به حرمسرای خشایار شا می باشد از بناهای داریوش بزرگ بوده است و بعداً خشایارشا ان را از طرف شمال و مغرب سعت داده و سر سرای بین اطاقهای طرفین را وسیع تر کرده است چنانچه این تغییرات از دو جور کف سرسرا و ایوان و اطاقهای مسکونی بانوان و خانواده سلطنت معلوم می گردد. ایوان شمالی کاخ جنوبی شرقی-در بخش شمالی حرمسرای یاد شده ایوانی است بشکل راستگوشه و دارای 8 پا ستون از سنگ سیاه رنگ شفاف می باشد و روی آنها از قرار معلوم ستونهای چوبی نصب بوده است.

تالار بزرگ حرمسرا

پشت  ایوان شمالی تالار بزرگی واقع است و شکل راستگوشه را دارد. این تالار دارای 12 پا ستون از سنگ سیاه و صیقلی میباشد و در سال 1312 خورشیدی نیز هنگام تعمیر آن تنه و سرستون های آنرا بدستور آقای پرفسور هرتسفلد مانند ستون های زمان خشایارشا از چوب ساخته اند. در حرزهای درگاههای شمالی و جنوبی تالار بزرگ صورت شاه با دو غلامان از درگاه جنوبی وارد و در درگاه شمالی از تالار خارج شده از اندرون به طرف کاخ بار می روند در درگاههای شرقی و غربی خشایارشا به سمت نمایندگی از طرف اهورامزدا با دو اهریمن که در یک درگاه هیکل شیر بالدار با اعضای مختلف و در درگاه دیگر به شکل شیر است در جدال میباشد. در جنوب تالار مذکور حیاط خیلی کوچکی دیده می شود و این حیاط باقی عمارت حرمسرا را از تالار بزرگ و ایوان شمالی جدا می کند. در کاخ جنوب شرقی هیچگونه کتیبه ای دیده نمی شود ولی در سال 1311 خورشیدی هنگام برداشتن خاکهای درون آن لوح سنگی از زیر خاک آوار بدست آمده که خشایار شا خود را معرفی کرده و خلاصه ای از کرده های خود را نوشته است.

نویافته ها

از سال 1314 خورشیدی در جنوب شرقی صفحه تخت از طرف آقای دکتر هاریک اشمیت کاوش و خاکبرداری شده و در نتیجه آن ساختمان های زیادی با دیوار های خشتی و پاستونهای سنگی و حجاریهای ظریف و ممتاز کشف گردیده و بنام ساختمانهای خزانه مشهور گشته است از آن جمله حیاطی است که در اطراف آن تالارهای بسیار و راهروئی دیده میشود.

حیاط نوپیدایش –این حیاط در میان ساختمانها واقع و در چهار طرف آن 4 ایوان ساخته شده است. در دو ایوان شرقی و جنوبی حیاط نامبرده دو مجلی حجاری برجسته باشکوهی درازای 29/6 متر و به بلندی 70/2 متر بدیوارهای آنها نصب است. در هر یک از حجاریها در میان داریوش بزرگ هخامنشی روی تخت نشسته و در پشت سر او پسرش خشایارشا ایستاده است و در عقب او رئیس کیش و آئین آن زمان و اسلحه دار باشی داریوش و بعد دو تن از نگهبانان چارس ایستاده اند . در جلوی تخت شاه یک تن از بزرگان کشور مشغول عرض گزارش و در پایان این مجلس باز دو تن از نگهبانان با تجهیزات دیده میشوند.

تالار صد ستون نویافته

یکی از تالارهائیکه در نزدیکی حیاط نو یافته نامبرده کشف شده و بزرگی آن شگفتانگیز می باشد تالاری است راستگوشه که دارای 100 ستون در دو ردیف پنج در بیست بوده و پاستونهایش مرکب از دو سنگ چهارگوشه و گرد است و فعلاً وجود دارند .از توی این تالار دو وزنه از سنگ مرمر سیاه بدست آمده و روی هر یک از آنها،کتیبه ای به سه خط میخی پارسی ،عیلامی و بابلی کنده شده و ترجمه آن بدین قرار است :داریوش شاه بزرگ شاه شاهان ،شاه کشورها،شاه این زمین چسر گشتاسب هخامنشی.

گمان میرود این دو وزنه سنگی از وزنه های واحد مقیاس بوده و در خزانه دولت هخامنشی بایگانی میشده است مانند متری که امروز در کشور فرانسه در ((آرشینوناسیونال)) ضبط است.

تالار 99 ستون

در جنوب کاخ صد ستون و تالار صد ستون نوپیدایش تالار دیگری پیدا شده که دارای 99 ستون در دو ردیف 11 و در 9 بوده و پاستونهای آنها که از دو سنگ روی هم تشکیل یافته است هنوز بر جای خود باقی می باشد.

آب انبار سنگی

در مشرق صفه تخت قدری بالاتر از ابنیه نو یافته در پای کوه کنده شده است. چون در بالای تخت آب به اندازه کافی نبوده ناگزیر این آب انبار را در آنجا درست کرده و آنرا از آبهای حاصله از برف و باران جریان یافته از همان کوه پر مینموده اند و در بیشتر مدت سال آب آن را به مصرف میرسانیده اند .راه آبی نیز در بالای کوه در سنگ کنده شده است که آب مختصری از دره پلوار رود نزدیک استخر آمده بوسیله همین مجرا بر روی صفه تخت میرسیده است.

دخمه ها(مقبره)

در بالای کوهی که تخت جمشید در دامنه آن واقع است مقبره هایی برای آخرین شاهان هخامنشی در سینه کوه ساخته شده است که معروف به دخمه میباشند .یکی از دخمه ها در شمال و دیگری در جنوب کوه و یکی هم در جنوب تخت جمشید در پیشآمدگی همان کوه است که ناتمام میباشد نمای دخمه ها،از دو بخش روی یکدیگر تکیل یافته است.پائین نما تشکل ایوانی را مینماید که سقف آن روی چهار ستون قرار گرفته است بالای سقف ایوان تختی دیده میشود که 28 تن از نمایندگان ملتهای باجگذار در دو ردیف افقی آن را روی دو دست نگهداشته اند و روی تخت سریر سه پله ای و یک آتشدان موجود است و شاه روی سریر ایستاده و دست راست خود را به سمت آتشدان دراز کرده و مشغول عبادت میباشد دخمه شمالی متعلق به اردشیر دوم هخانشی و دخمه جنوب شرقی به اردشیر سوم و دخمه جنوبی کوه که ناتمام مانده متعلق به داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی است که پیش از اتمام آن مغلوب اسکندر گردید.

برج و بارو

طرف شرق صفه تخت جمشید که چسبیده به کوه است دو دیوار داشته یکی در پای کوه و قدری پائین تر از آب انبار و دیگری دیواری بوده که دور کوه است. میان این دو دیوار فضای خیلی بزرگ سراشیبی دیده میشود به همین جهت بنایی غیر از چند برج و پاسدارخانه در آنجا ساخته نشده است.

مدت آبادی تخت جمشید

برای تمام مدت آبادی تخت جمشید نمیتوان مدت معینی را قائل شد بعلت آنکه چهار تن از شاهان هخامنشی مانند داریوش بزرگ و خشایارشا و اردشیر اول و اردشیر سوم هر کدام یک یا چند ساختمانی را بنا نهاده اند .همین قدر می توان گفت که در مدت 189 سال یعنی از آغاز بنای آن توسط داریوش بزرک در 520 پیش از میلاد بوده تا سوزاندنش در سال 331 پیش از میلاد که بدست اسکندر مقدونی انجام گرفته،آباد بوده است.

شهری در جلو تخت جمشید بوده و نام آن را پارس و به یونانی پرس پلیس یعنی ایرانشهر بوده است . در برزن شمالی شهر یعنی در دره شمالی پائین تخت درگاه سنگی دیده می شود که در حرزهای آن صورت دو چاکر حجاری شده است .در سمت غرب برزن شمالی شهر ،در جلگه زیر راه شوسه یک آستانه در و دو جرز سنگی درگاه و چند ساختمان و پاستون پدیدار است  در حرز این درگاه صورت یک مرو و یک زن در حال عبادت نقش گردیده است . در جنوب و جنوب غربی پائین تخت ساختمانهای زیاد و پاستونهای بزرگ مانند پاستونهای روی تخت بانضمام آستانه های سنگی کشف گردیده است احتمال دارد ساختمانهای نامبرده متعلق به درباریان و بزرگان پارس بوده باشد. (نقل از خلاصه کتاب راهنمای تخت جمشید تالیف حسین بصیری ص 80-97)

دهی از دهستان مرودشت در بخش زرقان شهرستان شیراز است که در سی هزار گزی شمال خاور زرقان و در کنار شوسه اصفهان به شیراز قرار دارد .دامنه ای معتدل است 580 سکنه دارد. آب آن از رودخانه سیوند و محصول آن غلات و حبوبات و چغندر و شغل اهالی زراعت است.این قریه دارای دبستان و پاسگاه ژاندارمری و تلگراف خانه است. و بناهای تاریخی تخت جمشید و قصر خشایارشا که معروف به آپاداناست در نزدیکی آن قرار دارد.( از فرهنگ جغرافیایی ایران ) .

در سال 512 ق.م سرزمین های لیبی،کلنی های یونانی شمال آفریقا مانند : کرن،اسپرید،وبن قاضی به ساتراپی های او افزوده می شوند. قیام خطرناک ایونی های یونانی در آسیای صغیر سرکوب می شود مهمترین دولت شهر یونانی بنام مالت در سال 490 ق.م به تصرف داریوش درآمد در مقابل اقداماتی که داریوش برای مجازات سرزمینهای حامی کودتا و قیام علیه او در پیش میگیرد،ناکام ماند. به ویژه در مناطق تحت سکونت یونانیان اصیل .این نبرد به جنگ مارتن معروف است که زمان آن همان سال 490 ق.م است و کوتاه زمانی پیش از مرگ داریوش که در اواخر پائیز سال 486 ق.م اتفاق افتاد ،قیام می کند. که پسر داریوش بنام خشایارشا با قساوت کم نظیری همراه با تحمیل تلفات زیاد بر مصریان آن را سرکوب میکند. او به پبریزی و ساختن بنای بی نظری اقدام کرد که پرسپولیس یا تخت جمشید نامیده میشود. و در زمان خود شکوه بی نظیری داشته است .این بنا دارای تالار صد ستون ،تالار آپادانا،تالار با عام و نقوش و کتیبه ها از جمله نقش آورندگان خراج و هدایا و نقوش سربازان و نیروهای نگهبان کاخ بر دیوارهای این بنا و ستونهای ضخیم و نازک از باعظمت ترین آثار بجای مانده از عهد باستان به صورت خرابه و کاملاً بی نظیر در آسیا است .

کاخ های باشکوه در شوش اکباتان و پایتخت جدید تخت جمشید که هخامنشیان به آن پارسه می گفتند. در فارس با بکار گیری هنرمندان،معماران و صنعت گران از همه ی

بخش های امپراتوری ساخته شد. ساختار بنا از نظر صنعت معماری ،نقوش و تصاویر و طراحی از اشور ،بابل،یونان و مصر مایه گرفته است. معذالک جلوه خاص و شکوه و عظمت ایرانی-شرقی خود را دارد. داریوش در حالی که در صدد بود تا قیامی را که در مصر صورت گفته بود سرکوب کند و در حال فراهم کردن مقدمات حمله به شورشیان مصر بود که در سال 485 ق.م درگذشت. مقبره داریوش در شمار کهن ترین مقابر شاهان ایران عصر هخامنشی در نقش رستم در تخت جمشید باقی است. داریوش را می توان معمار بنای امپراطوری مقتتدر هخامنشی دانست و اصلاحات او در زمینه های مختلف در طول حاکمیتش کم نظیر بوده،از نبوغ بیمانند این پادشاه حکایت می کند. در شاهکارهای  معماری و هنری  عصر داریوش مانند بنای تخت جمشید و کاخ شوش هنر ایرانی که دویست سال پس از او عظمت و اعتبار خود را حفظ می کند ،مشاهده می شود. 

داریوش سوم از دیدگاه ایران شناسان

 داریوش سوم مصمم بود که خود حکومت کند . و به همین دلیل مانع این هدف که با گواس خود که خواجه دربار بود را از سر راه برداشت او نتوانست امپراطوری وسیع هخامنشی را که با نیرومندی به صورت قدرتی عظیم در صحنه های سیاسی نظامی جهان باستان حضور داشت و در اروپا نیز یکه تاز شده بود در برابر قدرت روبه رو شد مقدونیه حفظ کند اسکندر بزرگ این نابغه قرن چهارم پیش از میلاد در طول تنها

چند سال در سالهای 334 در گرانیک ،333 در ایسوس و 331 در گوگامل با جنگی انتقام جویانه حکومت داریوش را برمی اندازد و همینطور سلسله هخامنشی را بکلی مضمحل می کند. در سال 330 ه.ق تخت جمشید به فرمان اسکندر طعمه آتش میشود.

تقریباً همه نقوش برجسته برفراز مقبره های شاهان هخامنشی ،شاه را در حالی که برابر قربانگاهی که در آن آتش شعله ور است ،نشان می دهد که شاه شخصاً در حال تقدیم هدایا یا شرکت در مراسم قربانی است. ،دیده می شود. بر بالای سر شاه قرصی بالدار است که تعابیر گوناگون تاکنون در باره آن توسط خاورشناسان و باستان شناسان ارائه گردیده است.این نقش و تصویر بر فراز نقش برجسته ستون و در پاره ای از ساختمان های تخت جمشید دیده می شود. پس از ساخته شدن کاخ تشریفاتی تخت جمشید،بسیاری از الواح و اسناد و مدارک هخامنشیان از زمان داریوش یکم به بعد در بایگانی های متعدد تخت جمشید نگه داری می شده است . مکمل این اسناد و مدارک کتیبه های شاهان هخامنشی در بیستون،تخت جمشید،نقش رستم،شوش،مصر،ترکیه و غیره می باشند.

 

 

 

 

منابع :

 

نام ونام خانوادگی مولف: اردشیر خدادادیان

نام کتاب : هخامنشی

  نام ناشر : نشریه دید

سال چاپ : 1378  

تاریخ شرق ایران مولف:کوروفکین

 

تاریخ ایران باستان

مولف : ن.و.پیکولوسکایا